ایراننامه (فصلنامه ایرانشناسی) – سال بیستوهفتم – شماره 1 – بهار 1391
Iran Nameh, 27:1 (2012), 236-239.
Golbarg Rekabtalaei, “Massoud Mehrabi, A Hundred Year of Film Adverts and Film Posters,”

بررسی کتاب «صد سال اعلان و پوستر فیلم در ایران»
نگاهی به تاریخ فرهنگ بصری ایران
گلبرگ رکاب طلایی*
ترجمهی آرش عزیزی
با موفقیت فیلمهای ایرانی در جشنوارههای بینالمللی سینمایی، شاهد افزایش علاقه به فیلمها و سینمای ایران بودهایم. اخیراً حتی سینمای پیش از انقلاب به خصوص سینمای اوایل قرن بیستم در ایران که در ادبیات موجود دربارهی تاریخنگاری ایران معاصر مدتها به فراموشی سپرده شده بود از سوی دانشگاهیان و غیر دانشگاهیان [غربی] مورد توجه بیشتری واقع شده است. صد سال اعلان و پوستر فیلم در ایران نگاهی دوباره است به تاریخ فرهنگ بصری ایران، یعنی پوسترهای فیلم، در صد سال گذشته. مسعود مهرابی در کتاب خود تعداد قابل توجهی از اعلانها و پوسترها را به نحو زیبایی گرد آورده که شامل اعلانها و پوسترهایی است مربوط به بازگشایی سینماهای عمومی در ایران از جمله اولین آگهی نمایش فیلم در عکاس خانی روسی خان در سال 1286 تا سال 1390. کتاب با «دیباچی» مختصری در باری تاریخ سینما و هنر پوسترسازی در ایران آغاز میشود که به فارسی و انگلیسی ارائه شده است. بدنی اصلی کتاب به دو بخش نامساوی تقسیم شده است: بخش کوتاهتر شامل اعلانها و پوسترهای فیلم پیش از سال 1357 است و بخش دوم، و بزرگ تر، پوسترهای فیلم پس از 1357را در بر می گیرد. قسمت اول کتاب شامل اعلانهای بینظیر و کمیابی از اولین نمایشهای فیلم برای عموم است که در روزنامههای مختلف آن زمان منتشر شده بودند. اما در انتخاب این اعلانها بسیار گزینشی عمل شده است چرا که تعداد بسیار اندکی از آنها واجد اهمیتی قابل ملاحظهاند و ویژگیهای بینظیری مانند فونتهای جدید و یا عکس، به نمایش میگذارند. نقدحاضر متمرکز بر بخش نخست کتاب است چرا که اطلاعات موجود در آن تا به حال به آسانی در دسترس عموم خوانندگان نبوده است.
پیشگفتار کتاب در مورد ویژگیهای مختلف پوسترها بحث میکند، از جمله اهمیت و مشخصات آنها در چارچوبهای خاص فضایی- زمانی. مهرابی پوسترها را با فرهنگ سینمای ایران در دورههای مختلف و منابع عمومی و جنبشهای هنری آن دورهها مرتبط می سازد. این بخش از کتاب واجد ارزش ویژهای است چرا که تحت مقولی فرهنگ بصری ایران به بررسی و تحلیل پوسترهای فیلم در ایران - و به خصوص آنها که متعلق به دوری پیش از انقلاب هستند میپردازد. به باور مهرابی سینما در راه تجدد «زائیدی تجدد و مدرنیته»1. به گفتی او، اما، بسیارعجیب است که «چراغ اول را روسی خان روشن کرد که هوادار مستبدین بود، و نه صحافباشی آزاد یخواه2. چنین دیدگاههای دیرین در مورد تجدد در ایران آن را پروژهای از آنِ روشنفکران ایرانی میدانند که پیشقراولان انقلاب مشروطه بودند. به بیان دیگر در تحلیل مهرابی شاهد تحلیلی هستیم که در آن تجدد سیاسی، که واضحترین شکل آن در انقلاب مشروطه بود، و تجدد هنری، که میتوان گفت پیشتر آغاز شده و خود را به اشکال مختلف در تئاتر، موسیقی، سینما و سایر گونههای هنری نشان داده بود، .در هم میآمیزند چنین دیدگاهی به جای اینکه تجدد را ویژگی تحولات اجتماعی تلقی کند که مشخصی اواسط تا اواخر قرن نوزدهم بودند آن را برابر با مفاهیم آزادی و عدالت میداند که صرفا واردات غرب بودند و نخبگان لیبرال ایران به آن شکل میدادند افزون بر این، مهرابی در بررسی پویاییهای سینما و تجدد توجهی به کیفیتهای هتروتوپیکِ فضای سینما ندارد، که به طور بالقوه در طراحی پوسترها نمایاناند. او بدینسان از تلقی سینما به عنوان فرزند و نیز فضایی که نفس تجدد ایران را شکل داده است غفلت میورزد.
مهرابی به درستی به تداوم سنتهای پوسترسازیِ تئاتردر پوسترسازی برای فیلمها در اوایل سینمای ایران اشاره میکند؛ با توجه به موضوع پوسترسازی در ایران که کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است، برای کتاب بهتر میبود اگر او بیشتر به تداومها و تغییرات بین پوستر /اعلانهای فیلم و تئاتر، و همچنین اشکال عمومیتر پوستر /اعلانها مانند موارد تجاری، سیاسی، و از این دست میپرداخت. جذابیت این کار به خصوص از آن حیث میبود که نسبت بین پوسترها و چرخشهای اجتماعی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی زمان مورد توجه قرار میگًرفت. فقدان رویکرد تطبیقی همچنین زمانی مشکل ایجاد میکند که مهرابی به ارزش داوری در مورد بعضی پوسترها به عنوان «خوب» و «بد» میپردازد، چرا که هیچ نقطی ارجاعی برای چنین بررسیهایی مقرر نشده است. به علاوه، بررسی پوسترها از سوی مهرابی زمانی آموزندهتر میبود که در چشماندازی فراملیتی مورد بحث قرار میگرفت و نیز در مقایسه و تباین با پوستر /اعلانهای ساخت «غرب» و کشورهای همسایه. برای مثال، میشد بین پوسترهای اواخر دههی ۱۹۶۰ ایران که، به گفتی مهرابی، شامل صحنههای - گاه مبالغهآمیز - خشونت و سکس بودند با پوسترهای سینمای ایتالیا، مصر و ترکیه در همان دوره دست به مقایسه زد. چنین مشاهدهای میتوانست موقعیت صنعت تجاری پوسترسازی سینمایی در ایران را معاصر با گرایشهای جهانی ترسیم کند. البته میتوان گفت چنین مبحثی از حوصلهی مقدمهای کوتاه برای کتابی بدین قطوری خارج بوده است.
با توجه به شکوفایی بعدی هنر پوسترسازی در ایران، چنانکه مهرابی در کتابش به روشنی نشان میدهد، توجه به فراسوی جلوی بصری پوسترهای سینمایی میتوانست مفید باشد. به بیان دیگر، بحث در مورد تجاریسازی پوسترسازی از اولین مراحل سینما در ایران، یعنی مبحثی ناظر به اثرگذاری پوسترها به عنوان تبلیغات و همچنین به مثابی مشارهایی (signifiers)در چارچوب فرهنگی ایران، برای خوانندگان مفید میبود.
مهرابی با اینکه در بخش اول کتاب هم اعلانها و هم پوسترهای فیلم را آورده است، چندان به تفاوتهای بین این دو نمیپردازد. در نخستین روزهای سینما چه چیزی اعلانهای سینمایی را از پوسترهای سینمایی متمایز میساخت؟ آیا اعلانهای سینمایی پس از خلق پوسترهای سینمایی همچنان چاپ میشدند؟یا نهایتاً این پوسترها بودند که جای اعلانهای سینمایی را در نشریات گرفتند؟ اعلانهای چاپی در طول زمان چگونه تغییر کردند؟ به همین شکل، مهرابی به توزیع اعلانها و پوسترهای فیلم در مناطق شهری ایران هم اشارهای نمیکند. آیا پوسترها در نشریات چاپ و در سراسر شهر توزیع میشدند یا بر سردر ساختمانهای سینما نصب میشدند؟ توزیع اعلانها و پوسترها از این رو قابل توجه است که خود بالقوه در شکلگیری ساختار و کارکردشان مؤثر بوده است.
مهرابی برای هیچیک از مشاهدات و نظرات خود در مقدمه ارجاعی به منابع خارج از متن نمیدهد و از این رو کاربست دانشورانهی این اطلاعات جدید برای محققین دانشگاهی دشوار است. مهرابی همچنین در پرداختن به مشخصات ساختاری پوسترهای فیلم در دیباچی خود به انواعی از پوسترها میپردازد که در مجموعی خود نگنجانده است. از جمله پوسترفیلمهای مستی عشق (1951) چهارراه حوادث (1954) جنوب شهر (1958) که مقدمه با توضیحات مفصل به آنها به عنوان پوسترهای مهم دوره اشاره میکند. مهرابی اما بخشی را آورده که شامل «لوگوی فیلم»هایی است از جمله فیلمهای فوقالذکر، و توضیح میدهد که پوسترهای این فیلمها به دلیل تکراری بودن یا غیرممکن بودن چاپ آنها در ایران به دلایل دیگر حذف شدهاند. حذف چنین پوسترهایی که کتاب به خصوص مفصلاً به آنها پرداخته است، متأسفانه خواننده را در جستجوی ارتباطات گمشدهای در تغییرات و تحولات اعلانها و پوسترهای فیلم ، مثلاً، در 1950 ناکام میگذارد.
کتاب مسعود مهرابی، صد سال اعلان و پوستر فیلم در ایران تلاشی اصیل برای روشن ساختن جلوهای فراموش شده از فرهنگ بصری ایران است و بدینسان اعلانها و پوسترهای فیلم را به عنوان عناصری تحلیلی در مطالعی وسیعتر تاریخ نگارانی ایران معاصر قرار میدهد. مهرابی در کتابی که از برجستگیها و غفلتهای سینمای ایران در صد سال گذشته تجلیل می کند، موفق شده است که بیش از 600 پوستر و اعلان فیلم را در مجموعهای جذاب گرد هم آورد. خود کتاب با چاپی زیبا بر روی کاغذی باکیفیت عالی منتشر شده و محتوای آن به خوبی عرضه شده است - خصوصیتی مهم برای کتابی درباری هنر بصری. جلد کتاب با ابتکاری جالب الهام گرفته از اولین اعلانهای فیلم منتشرشده در نشریات است. این کتاب نه تنها برای پژوهشگران سینما و فرهنگ بصری ایران که برای عموم مردم نیز جذاب خواهد بود.
*دانشجوی دورهی دکتری در دانشگاه تورنتو است و پایان نامهاش دربارهی تاریخ نخستین دهههای سینما در ایران است.
1 - مسعود مهرابی، صد سال اعلان و پوستر فیلم در ایران (تهران: چاپ نشر و نظر، 1390)، .5
2 - مهرابی، صد سال اعلان، .2
ISSN 0892-4147 print/ISSN 2159-421X online/2012/27.1/236-239