مقدمه ی چاپ دهم
و، چقدر قصه اتفاق افتاده است در اين فاصله
۱- انقلابها، تاریخ را به قبل و بعد از خود تقسیم میکنند و میل به فراموش کردن گذشته دارند. با اینهمه بعد از وقوعشان، ناگاه نگاههایی به دلایل گوناگون متوجه گذشته میشود تا بالا و پست جهان پیشین را بازنگرنند و به سنجش در آورند. چاپ و نشر وسیع کتابهای تاریخی در دو دهه ی اخیر و استقبال گسترده از آنها، زاییده ی چنین جریان غیرقابلاجتنابیست.
کتاب تاریخ سینمای ایران (از آغاز تا ۱۳۵۷) هم محصول شرایط یادشده است. سینمای پیش از انقلاب ایران، جز انگشتشمار فیلمهایی معتبر و باارزش، در کلیت کارنامهای قابلدفاع نداشت و ندارد. بنابراین از چشم انقلابیون آن سالها، پست بود و دور انداختنی. اما، کمترین زیان محو آثار و اعمال گذشتگان، بازگشت آرام مناسبات کهنه و برقرار شدن فضاییست که یکیدو نسل پیش علیه آن شوریدهاند. مشکل دیگری که این محو کردنهای شتابزده میآفریند، خلل در تداوم تاریخ یک ملت است که بیشک مشحون از فراز و نشیب و زشت و زیباست اما بههرحال ــ دوست داشته باشیم یا نه ــ چراغ راه آینده است.
دلنگرانی و دلمشغولیام در آنسال ها، شد آنچه که اینک پیشرو دارید.
۲- تصور نمیکردم این کتاب به چاپ سوم و چهارم برسد، چه رسد به چاپ دهم. از میان ۱۳۰۰ کتاب سینمایی که از سال ۱۳۰۶ تاکنون در ایران منتشر شده (۹۰ درصد آنها بعد از انقلاب منتشر شدهاند)، جز چند فیملنامه از بهرام بیضایی و محسن مخملباف، سیچهل کتاب به چاپ دوم و سوم رسیدهاند و فقط تاریخ سینما (ی جهان) آرتور نایت، ترجمه نجف دریابندری به چاپ پنجم رسیده است. استقبال از کتاب تاریخ سینمای ایران، بیش از آنکه نشانه اهمیت و ارزنده بودن آن باشد، بیانگر توجه مردم به سینمای ایران و گذشتهی آن است. خاصه آنکه دست اندرکارانش، بعد از انقلاب در حاشیه قرار گرفتند.
۳- اولین چاپ کتاب ــ بعد از سه سال تحقیق و نگارش ــ پاییز ۱۳۶۳ در تیراژ ۸۸۰۰ نسخه منتشر و در کمتر از دو سال نایاب شد. از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۶ کتاب هشتبار دیگر با تیراژی حدود ۳۶۰۰۰ نسخه تجدید چاپ شد. با آنکه بعد از چاپ اول هر اثری، چاپهای بعدی ــ به قاعده ــ نیاز به دریافت مجوز ندارد، ولی سیاست وزارت ارشاد چنین بود که کتاب میبایست برای هر تجدید چاپ، دوباره بازبینی و مجوز دریافت کند. با آنکه این کتاب در دوره ی وزارت محمد خاتمی، علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم (که هر کدام نگاهی متفاوت به عرصهی فرهنگ داشتند) منتشر شده بود، چاپ نهم آن در بهار ۱۳۷۶، منوط به حذف چهل و سه مورد عکس و مطلب شد. چندبار به وزارت ارشاد رفتم تا متقاعدشان کنم که چنین ممیزیای نهتنها غلط که از بسیاری جهات زیانبار است. نپذیرفتند. از تجدید چاپ منصرف شدم. گذشت تا آنکه روز چهارم خرداد ۱۳۷۶، یک روز بعد از انتخاب خاتمی بهعنوان رئیس جمهور به ارشاد رفتم. پیش از آنکه فنجان چای روی میز سرد شود، مجوز آماده شد.
کتابهای «تاریخ»ی، گزارش و تفسیر زیباییها و زشتیهایند؛ حذف هرکدامشان میدان دادن به ابهام و آشفتگیست.
۴- امروزه دربارهی سینمای ایران و گذشتهاش، پژوهشهای بسیاری وجود دارد. این کتاب اما، در زمانهای تألیف شد که منبع و مأخذ کم بود و پرسشها بسیار. لذا، کار دشوار بود و مسیر کورهراهی سختگذر. با این حال، بعد از گذشت بیست سال از نخستین چاپ این کتاب، در بازنگری، چارچوب و ساختار آن را پابرجا و پذیرفتنی یافتم. بسیاری از بخشهای کتاب با گذشته دو دهه، هنوز در نوع خود تازهاند و متأسفانه بعدها نیز، کمتر به آنها پرداخته شده است. بخشهایی چون «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، «تلویزیون»، «سینمای آماتور»، «فیلمنامه»، «سیاهیلشگر»، «اقتصاد»، «نوشتههای سینمایی» و… این کوچکترین دلیلی بود که وقتی ناشر برای چاپ دهم پیشنهاد کرد تازههایی را به کتاب بیفرایم، از آن سر باز زدم. اول به این علت که آنقدر مطلب و نکته برای افزودن وجود داشت که اضافهکردنشان به این پیکر، اثر دیگری پدید میآورد و «تاریخ»ی دیگر میشد. دوم، حجم کتاب چندبرابر و لاجرم قیمت آن افزایش مییافت و خواهان و خوانندهاش اندک میگشت؛ کتاب از سطح وسیع عموم به سطح بستهتر خواص راه مییافت، درحالیکه هدفم از آغاز، کتابی بود برای هر قشر و دستهای که دوست دارد چیزی ــ چیزکی ــ از سینمای ایران و گذشتهاش بداند. سوم، در فاصلهی چاپ اول تا دهم، در مقدمهی کتابهای سینمایی دیگرم هم چون، «پوسترهای فیلم»، «فرهنگ فیلمهای کودکان و نوجوانان»، «فرهنگ فیلمهای مستند سینمای ایران» و… بخشهای دیگری از تاریخ سینمای ایران را که مربوط به همان مبحث بوده، مفصلتر آوردهام.
۵- قدمی که در این راه برداشتهام، بیشوکم سبب برداشتن قدمهای دیگری شد. علاقهمندان به سینمای ایران ــ بهویژه دانشجویان رشتههای هنر و سینما ــ در کشورهای مختلف بخشهایی از این کتاب را به زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، روسی و... ترجمه کردهاند؛ چه به صورت کتاب و کتابچه و چه بهعنوان بخشی از تزهای دانشگاهیشان. در ایران، بهعنوان یکی از کتابهای درسی دانشجویان رشتهی سینما، منبع تحقیقاتی بوده و هر سال در کنکور سراسر رشتهی هنر، سؤالهایی از آن در پرسشنامهها آمده است. در سطحی نامحسوس اما مؤثرتر، افرادی را علاقهمند به تحقیق در این زمینه کرده و باعث تألیف کتابهای دیگری شده است. رونقی که این کتاب ــ درحد و سهم خود ــ به نشر کتابهای سینمایی داد، باعث شد ناشران با علاقهی بیشتری به چاپ کتابهای سینمایی بپردازند. پیش از چاپ این کتاب، تعداد کتابهای سینمایی منتشرشده به یک صد عنوان هم نمیرسید.
۶- چند سال بعد از چاپ این کتاب، بسیاری سراغ جلد بعدی ــ تاریخ سینمای بعد از انقلاب ـ را گرفتهاند: «نوشتهای؟ مینویسی؟ کی منتشر میشود؟...» پاسخم این بوده و هست، که چیزهایی گرد آوردهام، فیشهایی برداشتهام، یادداشتهایی نوشته و مطالبی فراهم کردهام اما، قصد تدوین و تألیفشان را فعلاً ندارم. معتقدم «تاریخ»ی باید بگذارد تا «تاریخ»ی تألیف شود. «تاریخ»ی که آیینهی واقعنمای زمانهاش باشد.
۷- و چقدر قصه در این فاصله اتفاق افتاده است. هنگام تألیف این کتاب، هنوز عقابها ساخته نشده بود. سعید راد مهاجرت نکرده بود و … احمدرضا درویش هنوز سینما را آغاز نکرده بود که سالها بگذرد، سعید راد برگردد و در فیلم دوئل اش بازی کند و تصویر چهرهی درماندهاش در تنگنا، روی جلد چاپ دهم این کتاب بیاید. چهقدر قصه اتفاق افتاده است در این فاصله.
۸- سرانجام، از دوست ارجمندم آقای جهانبخش نورایی که متن دستنویس را برای چاپ اول ویراستاری کردند، از خانم ارمغان جزایری که به خواست ناشر، نگارش کتاب را برای چاپ دهم ویراستاری کردند و از آقای علی علمی مدیر نشر پیکان، صمیمانه تشکر میکنم.
تاریخ سینمای ایران (از آغاز تا سال ۱۳۵۷)
نوشتهی مسعود مهرابی
۷۲۴ صفحه، قطع وزیری، مصور
آمادهسازی و اجرا: دایرهی تولید نشر پیکان، فهیمه محبی زنگنه/ طراح جلد: علیرضا امکچی/ حروفچینی و صفحهآرایی: سعید شبستری/ لیتو گرافی: صحیفهی نور/ چاپ: چاپخانه کاج، صحافی: پیکان/ مرکز پخش: موسسهی گسترش فرهنگ و مطالعات، تلفن: ۲۲۹۰۳۶۴۷ و ۲۲۹۰۳۶۵۰/ حق چاپ و نشر این اثر برای نشر پیکان محفوظ است / ISBN: 964-328-391-7 / کتابخانه ملی ایران 30789-82م.