* سینمای مستند ایران قدمتی برابر با تاریخ سینمای ایران دارد. سینمای ایران چه در زمینهی نمایش فیلم در سینماهای تازهتأسیس و چه در عرصهی اولین تجربهها با فیلم مستند آغاز كرد. تاریخ سینمای ایران با سفر مظفرالدین شاه قاجار، به فرانسه شروع میشود. او در سال 1900 (م) سفری به این كشور كرد و در آنجا میان وسایل سرگرمكننده، یك دستگاه «سینماتوگراف» دید. او از این پدیدهی سحرانگیز خوشش آمد و دستور خرید و فیلمبرداری با آن را به «میرزا ابراهیم خان عكاسباشی» (عكاس دربار) داد. نخستین فیلمی كه با این دستگاه فیلمبرداری شد از كارناوالی موسوم به «جشن گلها»ست كه طبق نوشتهی مظفرالدین شاه در كتاب خاطراتش «عكاسباشی از جشن گلها و خانمهایی كه سوار كالسكه هستند و گل پرتاب میكنند» فیلم میگیرد. این فیلم در 15 آگوست 1900 در شهر اُستاند در بلژیك گرفته شد. فیلمهای دیگری نیز در این سفر گرفته شد. مجموعهی این فیلمها كه اینك در آرشیو تلویزیون موجود است، شامل چنین صحنههاییست: مظفرالدین شاه، نشسته در كالسكهی در حال حركت، لحظهای به دستگاه فیلمبرداری نگاه میكند، در حالی كه در دو طرف مسیرش گروه انبوهی از زنان و مردان با لباسهای آراسته ـ در حالتی نامنظم ـ ایستادهاند/ او را در یك نمایشگاه (موزه؟) میبینیم/ سوار بر ترن است/ میان جمعیت در حالی كه چند محافظ از او مراقبت میكنند/ در مكانی شبیه یك پارك ایستاده است و به اطرافش نگاه میكند. به این ترتیب نخستین فیلم مستند سینمای ایران، پنج سال بعد از آغاز تاریخ سینما (1895) گرفته شد. در ادامهی همین سفر، دومین فیلم نیز برداشته شد: «رژهی ارتش فرانسه از برابر مظفرالدین شاه». بعد از بازگشت به ایران، مظفرالدین شاه دستور فیلمبرداری از موضوعهای مختلف، «جهت نشان دادن به نوكرها» را صادر میكند. عكاسباشی كلید میزند و صحنههایی را به تصویر میكشد كه بایستی آنها را اولین فیلمهای «تاریخ سینمای ایران» در محدودهی بیست سالهی اول قلمداد كرد. فهرست آنچه از آن فیلمهای عمدتاً یكدقیقهای موسوم به Footage Shut (تصاویر فیلمبرداری شده که تدوین نشده و قیچی نخورده باشد) باقی مانده چنین است:
1. پیشخدمتهای دربار، كلاههای بوقی بر سر دارند و سوار بر الاغ، یكدیگر را با چوب میزنند. یكی از آنها بقیه را دعوت به آرامش میكند، اما دعوا ادامه پیدا میكند. 2. دو كوتوله روی صندلی نشستهاند و توأم با شوخی با یكدیگر نزاع میكنند. سه نفر وارد میشوند و سعی در آرام كردن آن دو دارند، ولی خود بهزودی با آنها گلاویز میشوند. یك نفر با تفنگ از راه میرسد كه خلع سلاحش میكنند. 3. چند نفر با یكدیگر گلاویز شدهاند. یك «نوكر» سیاه در صحنه حضور دارد. 4. یك نفر را به چوب بسته، فلك میكنند. 5. سه نفر گرد میزی نشستهاند. یكی از آنها لباس عربی به تن دارد. یك قفس پرنده در تصویر دیده میشود. چند نفر وارد میشوند و با مردی كه لباس عربی به تن دارد گلاویز میشوند. 6. مظفرالدین شاه وارد شده بر صندلی مینشیند. به دوربینی (عكاسی) نگاه میكند. سپس برخاسته كمك میكند تا دوربین مهیا شود. كسی با اسلحه و در حالت ایستاده در صحنه حضور دارد. 7. حركت شاه و همراهان در شكارگاه. سپس تصویر به دو نمای متفاوت كه آنها را در مكانهای دیگری نشان میدهد قطع میشود. 8. شاه وارد شده، تفنگی را برای تیراندازی آماده میكند. سپس كنار تلسكوپی رفته آن را آزمایش میكند. 9. مردم در شمسالعماره (محوطهی پشت كاخ شاه) در حركتاند. 10. درون كاخ، شاه از پیش و محافظان از پس او میروند. پیشخدمتها پشت سر آنها حركت میكنند. 11. اسب سواران از یكی از دروازههای تهران عبور میكنند. 12. غذا و آب خوردن سگهای شكاری دربار. 13. دلقكی كارهای نمایشی انجام میدهد. 14. تصویرهای از معماری داخل كاخ. بجز این چهارده فیلم، پنج فیلم دیگر در این مجموعه وجود دارد كه در تعلق آنها به عكاسباشی تردید وجود دارد. آنها عبارتند از: 1. حركت كشتی باری از بندر انزلی (دریای كاسپین) در شمال ایران 2. مراسم سان و رژه در محوطهی كاخ شاه 3. تصویرهای پراكندهای از مردم كوچه و بازار در شهر تهران 4. چند گروهان از ارتش ایران در حال رژه است. مردم از پشت نردهای به تماشا ایستادهاند. 5. زنان محجبه از كنار مسجد سپهسالار تهران میگذرند تا به دوربین میرسند، صورت خود را میپوشانند. • پس از میرزا ابراهیم خان عكاسباشی، خانبابا معتضدی نخستین ایرانیست كه در سطحی حرفهای (نسبت به آن سالها) دست به ساخت فیلم مستند میزند. او كه در دوران سلطنت احمدشاه قاجار برای تحصیل به فرانسه رفته بود، در سال 1920 با یك دوربین گومون و یك پروژكتور نمایش و مقداری فیلم به ایران بازگشت. فیلمبرداری از خانوادهی خود و همچنین «محمدحسن میرزا» ولیعهد احمدشاه قاجار، موضوع اولین تجربههای اوست كه با فیلمبرداری از رضاشاه پهلوی در مجلس مؤسسان و مراسم سوگند خوردن او به قانون اساسی در مجلس شورای ملی (1304) شكل رسمی و حرفهای به خود میگیرد، به طوری كه دیری نمیگذرد كه كار او به عنوان تواناترین فیلمبردار ایرانی بالا میگیرد. مراسم تاجگذاری در كاخ گلستان، شروع بنای كشیدن خط راهآهن از شمال تا جنوب ایران، جشن مشروطیت در مجلس شورای ملی، رژهی ارتش، مراسم افتتاح سازمان پیشاهنگی، مراسم افتتاح كارخانهی ریسندگی، مراسم افتتاح اولین ایستگاه رادیو در تهران، و... از كارهای اوست كه آن زمان در سینماهای تهران و مراكز نظامی ارتش به نمایش گذاشته میشد. با توجه به عناوین فیلمهای معتضدی، میشود گفت كه بیست سالهی دوم تولید فیلم مستند در ایران (1319-1299) سمت و سویی خبری/ تبلیغاتی پیدا كرد؛ سمت و سویی كه سالها بعد رونق بیشتری گرفت و جریان اصلی مستندسازی در ایران شد. • مقارن همین سالها، چند مستند جالب توجه در ایران و به دست خارجیان ساخته میشود كه مستند مشهور علف از آن جمله است. بعد از جنگ اول جهانی، تعدادی از سینماگران غرب تحت تأثیر رواج پژوهشهای قومنگاری و مردمشناسی راهی سرزمینهای دیگر شدند تا یكی از شگفتترین پدیدهها، یعنی حماسهی نبرد انسان با طبیعت را به تصویر درآورند. بر اساس چنین انگیزهایست كه مریان سی. كوپر (كارگردان)، ارنست بی. شودزاك (فیلمبردار) و مارگريت هريسون با دشواری فراوان فیلم پراهمیت علف را در سال 1925، دربارهی كوچ «طایفهی بابا احمدی» ایل بختیاری ساختند. این فیلم (كه همچون مردی از آران (رابرت فلاهرتی،1934) از شاخصتری فیلمهای تاریخ سینمای مستند جهان است، به علت مغایر بودن مضموناش با سیاستهای تبلیغی رضاشاه در ایران به نمایش درنیامد. سالها بعد كه صداگذاری رواج پیدا كرد، روی فیلم بخشهایی از سنفونی شهرزاد اثر ریمسكی كورساكف و گفتار توضیحی گذاشتند، كه مجتبی مینوی (نویسنده و محقق) با آمیختن طنز عامیانه، گفتار اصلی آن را تغییر داد و اجرا كرد. فیلم با این تغییرات در ایران به نمایش درآمد. بعد از علف، فیلم دیگری به نام راهآهن ایران توسط فیلمسازانی كه در استخدام سندیكای راهآهن آلمان بودند، ساخته شد و در بهمن ماه 1930 در سینما «ایران» در تهران به نمایش درآمد. فیلم در قسمت اول اشارههایی به راههای صعبالعبور و زندگی مردم ایران داشت و در قسمت دوم (این قسمت توسط شركت «Compex» ساخته و به فیلم افزوده شد) عملیات ریلگذاری تا افتتاح راهآهن در شمال ایران را در بر میگرفت. بخش اول این فیلم با انتقاد ناسیونالیستها روبهرو شد، زیرا به گفتهی آنها در آن به ملیت ایرانی توهین شده بود. فیلم دیگری موسوم به كاروان زرد توسط فرانسویان تهیه شد. گروهی كه این فیلم را به سفارش آندره سیتروئن صاحب كارخانهی اتومبیلسازی سیتروئن میساخت، در سفر آسیایی خود، آوریل 1931 به ایران آمد و سپس از طریق نیشابور در شمال ایران، راهی افغانستان و چین شد. آنها در حین عبور از ایران فیلمی تهیه كردند كه بیشترین تصاویرش از فقر و عقبماندگی بود، به همین دلیل فیلم در ایران اجازهی نمایش نیافت. پیش از آن نیز، هنگام نمایشاش در فرانسه، اعتراض برخی از مهاجران «ترقیخواه» ایرانی را برانگیخت. با توجه به مضمون و جهت این فیلمها، رژیم رضاشاه احساس خطر كرد و اولین آییننامهی سانسور فیلم در ایران نوشته شد. برخلاف سه فیلم یادشده، فیلمی توسط چند تن از سینماگران اهل تركیه ساخته شد كه قبل از نمایش فیلمهای سینمایی، در سینماهای تهران نمایش داده میشد. این گروه شامل كمال بیك (كارگردان)، كنعان بیك (مدیر)، نجدت بیك و مراد بیك (فیلمبردار)، از سفر رضاشاه به تركیه (آتاتورك مورد ستایش و سرمشق رضا شاه بود) تا بازگشت او به تهران، فیلمی تبلیغاتی تهیه كردند كه از مجموع صحنههای فیلمبردایشده، حداقل دو قسمت آن با نامهای «مسافرت اعلیحضرت همایونی به تركیه» و «مناظر طبیعی ایران از هواپیما» نمایش داده شد.