جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۰۲ دی ۱۳۹۴

شماره‌ی 501 ماهنامه فيلم، دی 1394

روی جلد: احتمال باران اسیدی (بهتاش صناعی‌ها)/ عكس ازسمیه جعفری،كسری پرتوی 

 

 

 

 

فهرست مطالب

 

سینمای ایران
فلاش
بک: پیام‌هایی از خوانندگان و پاسخ به برخی از آن‌ها
خشت و آینه: بیا و ببین/ ژانر دماغ/ باز باران!/ یك نصیحت ملوكانه/ برای امنیت سالن‌ها چه‌قدر آماده‌ایم؟/ سینمای بارانی و هشدارهای هواشناسی
رویدادها: فیلم‌های تازه: دراكولا (رضا عطاران)، سیانور (بهروز شعیبی)، آبنبات چوبی (حسین فرح‌بخش)، آشوب (كاظم راست‌گفتار)، هلن (علی‌اكبر ثقفی)، یك روز معمولی (نادر مقدس)، آه ای عبدالحلیم (احسان عبدی‌پور)، گذر موقت (افشین هاشمی)، كارواجار (آناهید آباد)، ایستاده در غبار (محمدحسین مهدویان)، اینجا كسی نمیمیرد (حسین كندری)، روبهرو (رایا نصیری)، لاك قرمز (سیدجمال سیدحاتمی)/ مروری بر چند خبر سینمایی در آذر: صدای ما را از سرزمین كهن می‌شنوید/ نگاهی به نهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران: دلواپس نباشید/ گزارش نهمین جشنواره‌ی سینماحقیقت: از این رودخانه بگذر/ گزارش جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم كوتاه تهران/ احوال‌پرسی: شهلا ریاحی، رضا رویگری و ارژنگ امیرفضلی
در تلویزیون: فصل اعتراض: نگاهی به برنامه‌های تلویزیونی در ماهی كه گذشت/ درباره‌ی مجموعه‌ی تلویزیونی نفس گرم/ گفت‌وگو با محمدمهدی عسكرپور و رؤیا تیموریان/ نگاهی به سریال دندونطلا/ یادداشتی بر سریال شهرزاد/ گفت‌وگو با حسن فتحی درباره‌ی سریال جدیدش در شبكه‌ی خانگی، شهرزاد: آداب بی‌قراری
تماشاگر: دعوت به نگاه اندیشمند: مطلبی چاپ‌نشده از زنده‌یاد ایرج كریمی
نقد فیلم: دو نقد و یادداشت بر ناهید (آیدا پناهنده) و گفت‌وگو با كارگردان: مشكل سینمای ایران فیلم‌نامه نیست، تهیه‌كننده است/ دو نقد و یادداشت بر جامهدران (حمیدرضا قطبی) و گفت‌وگو با مصطفی زمانی، بازیگر فیلم: كلمه‌های مشترك/ نقدی بر تاجمحل (دانش اقباشاوی)/ سه نقد و یادداشت بر احتمال باران اسیدی (بهتاش صناعی‌ها)/ دو نقد و یادداشت بر خواب تلخ (محسن امیریوسفی)
گزارش اكران: نگاهی به وضعیت اكران از پانزدهم آبان تا بیستم آذر
بیست سال پیش در همین ماه: نگاهی به شماره‌های 181 و 182 ماهنامه‌ی «فیلم»، آذر و دی 1374
چهارراه حوادث: گذری به کشمکش‌ها و درگیری‌های سینمایی در ماهی که گذشت

سینمای جهان
نمای دور:
یك روز از زندگی پردردسر كارچاق‌كن هالیوودی!/ مریل استریپ و نخستین تجربه‌ی داوری/ بازگشت میكه به اقتباس‌های مانگایی/ وس اندرسن باز هم انیمیشن می‌سازد/ ركوردشكنی دوجانبه‌ی فیلم‌ساز سوئدی: فیلم 720 ساعته با آنونس 72 دقیقه‌ای!/ خبر عجیب ولی خوشایند: قطار بازی2/ كلام آخر برخی شخصیت‌ها و بازیگران پیش از مرگ/ برترین‌های سال به انتخاب «سایت اند ساند»/ نامزدهای گلدن گلوب/ تلاش برای احیای پروژه‌ای ناكام: فیلم زندگینامه‌ای فردی مركوری ساخته می‌شود؟/ دخالت‌های دولت و بحران جشنواره‌ی تایپه
روی پرده: معرفی فیلم‌های تازه‌ی سینمای جهان: نورافكن/ روشنگر (تام مك‌كارتی)، بروكلین (جان كراولی)، پل جاسوسها (استیون اسپیلبرگ)، كرید/ مرام (رایان كوگلر)،  اسپكتر/ شبح (سام مندز)، ذیب/ گرگ (ناجی ابونوار)
فیلمهای روز: نقدی بر پشت و رو (پیت داكتر) و مطلبی درباره‌ی انیمیشن‌های پیكسار/ نقدی بر جامهدار (ریچارد آیر)/ نقدی بر دور از جماعت خشمگین (توماس وینتربرگ) و گفت‌وگو با كارگردان
یك فیلم یك ترانه: یادی از ترانه‌ی «گل یخ» از فیلم آوای موسیقی
ده دوره گذشت اما...:
گزارش دهمین دوره‌ی جشنواره‌ی رم/ ایتالیا
آسیا بر فراز: گزارش سی‌وهفتمین جشنواره‌ی سه قاره، نانت/ فرانسه
فرش كوتاه قرمز: گزارش بیست‌وهشتمین جشنواره‌ی توكیو/ ژاپن

همکاران این شماره:  محسن بیگ‌آقا، امیر پوریا، هما توسلی، مسعود ثابتی، محسن جعفری‌راد، مصطفی جلالی‌فخر، وازریك درساهاكیان، پوریا ذوالفقاری، اشكان راد، جواد رهبر، تهماسب صلح‌جو، احمد طالبی‌نژاد، مازیار فکری‌ارشاد، سعید قاضی‌نژاد، رضا کاظمی، غزل گلمکانی، ریحانه عابدنیا، عسل عباسیان، بهزاد عشقی، محمدسعید محصصی، مازیار معاونی، احسان ناظم‌بکایی، محدثه واعظی‌پور، اصغر یوسفی‌نژاد

چشم‌انداز ۵۰۱

مرور خبرها: صدای ما را از  سرزمین کهن میشنوید
پوریا ذوالفقاری
: مجموع این اتفاق‌ها ماه گذشته را به دوره‌ای از تصویر خودشیفتگی ما ایرانی‌ها بدل کرد. جز آیتم فیتیلهایها که توهین‌آمیز بود و عذرخواهی را الزامی می‌نمود (و البته با آن هم شدیدتر از مقدار لازم برخورد شد) در سایر موارد مشخص نبود چرا همه این قدر زود جوش می‌آورند. چرا این قدر آماده‌ایم همه چیز را به خودمان بگیریم؟ سازوکار مدیریت در سرزمین ما چه‌گونه است که با کوچک‌ترین انتقاد یا اعتراضی به‌سادگی پخش سریالی که برایش هزینه شده متوقف یا فیلمی از پرده پایین کشیده می‌شود. فیلم‌نامه‌نویسی آمده و...

نگاهی به نهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران: دلواپس نباشید
احمد طالبی
نژاد: اهدای جایزه‌ی نویسندگان و منتقدان به فیلم‌های برگزیده، از اواخر دهه‌ی 1360 به همت ماهنامه‌ی «فیلم» آغاز و چند دوره‌اش هم به‌خوبی برگزار شد. اما از آن‌جا که برگزیدگانش با خروجی داوران جشنواره‌ی فجر تفاوت و گاهی تضاد آشکاری داشت، به فرموده، متوقف شد. در داوری فیلم‌ها تقریباً همه‌ی منتقدان و نویسندگان سینمایی آن روزگار شرکت داشتند و این جایزه اعتبار فراوانی نزد سینماگران داشت. هنوز انجمن منتقدان در خانه‌ی سینما تشكیل نشده بود و...

گزارش نهمین جشنواره‌ی سینماحقیقت: از این رودخانه بگذر
محمدسعید محصصی
: ˜سال گذشته در صحبت‌های بین سانس‌ها با دوستانی مثل فرهاد ورهرام یا دیگر دوستان مشترک، یکی از حرف‌های همیشگی‌مان صحبت بیماری زاون بود که چند ماهی او را تخته‌بند تخت بیمارستانی در وین کرده بود؛ شهری که برای زاون معنای سینما داشت. پارسال در غیابش برای او بزرگداشتی گرفته بودند، در کنار دو مستندساز اصفهانی دیگر رضا مهیمن و محمود کیانی‌فلاورجانی و در اختتامیه جای خالی او را کوشیده بودند با سخنرانی رضا مهیمن و قرائت پیامی از کمیته‌ی مستند کانون سینماگران اصفهان پر کنند. پر نمی‌شد اما، هم‌چنان که جای خالی همیشگی او در سینما و هنر اصفهان پر نمی‌شود...

گزارش سیودومین جشنواره‌ی فیلم کوتاه: پرسه درمه
محسن جعفری
راد: برنامه‌ها و فیلم‌های نازل تلویزیونی و پیشرفت فناوری سینمای دیجیتال بیش‌ترین تأثیر را بر کیفیت و کمیت فیلم‌های این دوره‌ی جشنواره گذاشته بود. در اغلب فیلم‌ها پیدا کردن نگاه خاص و مستقل کارگردان و راهکار خلاقانه‌اش برای تبیین و تفسیر او از آن کار دشواری به نظر می‌رسید، چرا که بسیاری از فیلم‌های مستند حاصل سروسامان یافتن روی میز تدوین بودند تا این‌که فیلم‌ساز با یک طرح هدفمند و جهان‌بینی نسبت به سوژه و مضمون مورد نظرش پشت دوربین قرار گرفته باشد. تأثیر انقلاب دیجیتال را می‌توان در فیلم‌های کوتاه داستانی و تجربی هم ملاحظه کرد...

احوال‌پرسی: شهلا ریاحی: غرق در فراموشی
عسل عباسیان:
شهلا ریاحی برای بار چندم فراموش می‌کند ما چه کسی هستیم و برای چه به خانه‌اش آمده‌ایم، با این حال در کسوتِ یک میزبانِ کدبانو، باز از ما پذیرایی کرده و میوه و شیرینی تعارف‌مان می‌کند. عکسش با نادره که روی طاقچه است به او نشان می‌دهیم، اما نه خودش را می‌شناسد و نه نادره را. هیچ کس را نمی‌شناسد و با دیدن قاب عکس‌ها با پوزخندی می‌گوید: «ما نمانیم و عکسِ ما ماند، کارِ دنیا همیشه برعکس است!» شعر خوب به یادش می‌ماند. با این‌که کسی را در خاطر ندارد اما گاهی دل‌تنگ نوه‌هایش می‌شود و حتی...

در تلویزیون: فصل اعتراض
احسان ناظم
بکایی: «ما اعتراض داریم!» شنیدن این عبارت در پاییز، نگاه‌ها را به سمت جام‌جم می‌چرخاند. محمد سرافراز، رییس سازمان صداوسیما در پایان اولین سال ریاستش بر این سازمان رسانه‌ای عریض‌و‌طویل، با بیش‌ترین فشارها و انتقادها روبه‌رو شد. مهم‌ترین موج انتقادها را بازتاب برنامه‌ی فیتیله‌ای‌ها به راه انداخت. در یکی از قسمت‌های این برنامه‌ی کودک کانال دو، پدر و پسر آذری‌زبانی به هتلی می‌روند و...

درباره‌ی سریال «نفس گرم»: ببخش و  بمان و  فراموش کن!
ریحانه عابدنیا:
علاوه بر نفس گرم مرور مجموعه‌های قبلی عسكرپور، مثل شیدایی و جراحت هم نشان می‌دهد که شخصیت‌های محوری بیش‌تر آثار او را زنان تشکیل داده‌اند. البته این ویژگی به‌هیچ‌وجه به معنای زنانه بودن آن‌ها نیست. شیدایی داستان زنی است که بزرگوارانه خیانت همسرش را می‌بخشد و به زندگی با او ادامه می‌دهد. جراحت ماجرای زنانی است که در گیرودار دعوای دو برادر آسیب‌های فراوانی می‌بینند، کتک می‌خورند و دچار عوارض آتش‌سوزی می‌شوند اما...

گفتوگو با محمدمهدی عسكرپور و رؤیا تیموریان، درباره‌ی « نفس گرم»: روایت درد و رنج زنانه
محدثه واعظی
پور: مدت‌ها از زمانی که پخش یک سریال تلویزیونی در جامعه موج راه می‌انداخت گذشته است. در شرایطی که خانواده‌های ایرانی بیش‌تر بیننده‌ی سریال‌های فرنگی - اغلب تركی و كلمبیایی - هستند، نفس گرم (محمدمهدی عسكرپور) از زوال اخلاق و رواج خودخواهی در جامعه سخن می‌گوید. عسكرپور و رؤیا تیموریان بازیگر این سریال باور دارند که تماشاگر امروز تصویر خود را در این مجموعه می‌بیند و امیدوارند بینندگان هم‌چون شخصیت ملیحه از این فضای پرآشوب به ساحل امن آرامش برسند...

نگاهی به سریال «دندونطلا»: روایتی از داستان رستم و سهراب: دل خونین، لب خندان
تهماسب صلح
جو: سریال ده‌قسمتی دندونطلا (داود میرباقری) كه اخیراً پخش آن در شبكه‌ی نمایش خانگی به پایان رسید، غم‌نامه‌ی نمایش سیاه‌بازی است و از رنج پنهان هنرمندانی می‌گوید که در پس چهره‌ی خندان کمدی، سرنوشتی تراژیک دارند. روی صحنه‌ی نمایش دیگران را می‌خندانند اما در صحنه‌ی زندگی بازیچه‌ی شوربخت روزگار و هم‌نشین غم و حسرت هستند. درام دندونطلا بر شالوده‌ی دورنگی صحنه و پشت صحنه‌ی سیاه‌بازی، نمایشی درباره‌ی نمایش است که شیوه‌ی روایتش از مرز قراردادهای آشنای یک اثر واقع‌گرا فراتر می‌رود و رفته‌رفته به بیانی استعاری و...

گفتوگو با حسن فتحی درباره‌ی سریال «شهرزاد»: آداب  بیقراری
گفت‌و‌گو کننده: محسن جعفری
راد/ فتحی: داستان برای من مهم‌ترین عنصر است. خود داستان به من می‌گوید مسیر روایت چه‌طور پیش برود. آن قدر با شخصیت‌ها كلنجار می‌روم كه دیگر خود شخصیت‌ها زنده می‌شوند و پیشنهاد می‌دهند كه مسیر رفتاری‌شان چه‌طور سمت‌و‌سو پیدا كند. درباره‌ی شخصیت‌پردازی همه‌ی حواسم جمع این است كه وجوه مختلفش باورپذیر باشد. روایت تاریخی و سیاسی سریال به نوعی از دریچه‌ی نگاه شهرزاد روایت می‌شود. هر اندازه كه او می‌بیند و تجربه می‌كند و در حال‌و‌هوای جامعه است، ابعاد سیاسی و تاریخی برجسته می‌شوند؛ نه بیش‌تر و نه كم‌تر. سعی كردیم در طراحی شخصیت، از...

تماشاگر: دعوت به نگاه اندیشمند
ایرج کریمی:
كولشف درشت‌نمای (كلوزآپ) چهره‌ی بی‌حالت مردی را طی دو مونتاژ به دو نمای (پلان) مختلف پیوند می‌دهند. ابتدا به پلانی كه نشان‌دهنده‌ی یك كاسه‌ی سوپ است. تماشاگران بازیگر را به خاطر تجسم بخشیدن به گرسنگی در خطوط چهره تحسین می‌كنند. در نمای دوم كودكی مشغول بازی و جست‌و‌خیز است. تماشاگران بازیگر را به خاطر تجسم بخشیدن به شادی در خطوط چهره، باز تحسین می‌كنند. بدین طریق كولشف با یك نما و دو نوع پیوند مختلف، دو احساس متفاوت برمی‌انگیزد...

كلام آخر برخی بازیگران و شخصیتها پیش از مرگ: فرصتی تا بار دیگر بگویم  دوستت دارم
شهزاد رحمتی:
برخی از كمدین‌های معروف با شهامتی ستودنی تا همان دم آخر و كلام واپسین، روحیه‌ی طنازانه‌‌شان را حفظ كرده‌اند! همراه آشنای هاردی یعنی استنلی لورل نازنین در بستر مرگ خطاب به پرستارش گفت: «كاش الان در حال اسكی كردن بودم.» پرستار از او پرسید كه مگر اهل اسكی‌بازی است؟ پاسخ لورل عزیز كه تبدیل به كلام واپسینش شد، جمله‌ی حیرت‌انگیزی بود سرشار از طنزی ابسورد و كاملاً «لورلی» و دقیقاً‌ مناسب حال شخصیت كمیك فراموش‌نشدنی‌ای كه عمری تصویر كرده بود: «نه، اما ترجیح می‌دادم به جای این كاری كه الان دارم می‌كنم [منظور طبعاً مردن بود] مشغول اسكی باشم!»...

نفد فیلم - پشت و رو Inside Out (پیت داكتر):شادی و غم: به مقدار کافی!
جواد رهبر
: پشت و رو شیوه‌ی قصه‌گویی و شخصیت‌پردازی در دنیای انیمیشنی پیکسار و حتی تاریخ سینما را وارد عرصه‌ی تازه‌ای می‌کند. در این فیلم، احساسات پنج‌گانه‌ی دختری به نام رایلی، شخصیت‌های اصلی داستان‌ هستند و انسان‌ها و دنیایی که در آن زندگی می‌کنند نقش مکمل دارند. قصه‌ی فیلم در ذهن رایلی می‌گذرد و رویدادهای داستان از زاویه‌ی دید احساسات او تعریف می‌شود. برای احساسات هم با توجه به ویژگی‌های ذاتی‌شان ظاهری فیزیکی تعریف شده و شخصیت‌هایی خلق شده‌اند که نقش احساسات رایلی را بازی می‌کنند و در عین حال قائم به ذات هستند و هر یک، ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را دارند...

چهگونه پیکسار راز «شادی» را کشف کرد؟: «پشت و رو» وآینده‌ی پیكسار
رابی كالبن، تلگراف/ ترجمه‌ی رضا کاظمی
: پشت و رو به لحاظ مضمونی جسورانه‌تر از ماشینها2 است هرچند كه به نظر نمی‌رسید بتواند رکورد آن را بشكند که در اولین تعطیلات آخر هفته 91 میلیون دلار فروش کرد. با این‌که داکتر می‌گوید فیلمش تلاشی آگاهانه برای مقابله با دنباله‌سازی‌های اخیر پیکسار نبوده، اما تأیید می‌کند که در مقایسه با بقیه‌ی آدم‌های استودیو حوصله‌ی بازگشت به ایده‌های تکراری و قدیمی را ندارد: «جان لستر عشق و تعهدی شگفت‌انگیز به شخصیت‌ها و دنیای ماشینها و داستان اسباببازی دارد اما من بعد از پایان ساخت هر فیلم، با خیال راحت می‌توانم از کنارش بگذرم.»...

نفد فیلم - جامهدار (ریچارد آیر): با آخرین نفسهایم
پوریا ذوالفقاری:
بازی‌های هاپکینز و مک‌‌کلن پس از سال‌ها طعم خوش بازی‌های برون‌گرایانه و تسخیرکننده را به ما می‌چشاند. تغییر معیارهای زیبایی‌شناسانه در بازی و ظرافت حاکم‌ بر شخصیت‌پردازی‌ها جا را برای شیوه‌ای از بازیگری که غول‌هایی مثل پاچینو و هافمن با تکیه بر آن دل‌مان را بردند، تنگ کرده است. طبیعتاً امروز اگر کسی بخواهد شبیه پاچینو بازی کند، اسباب خنده خواهد شد. هر شیوه از بازی محصول روح دوران است؛ روحی که زیبایی‌شناسی و تاریخ و فرهنگ هر دوره را در خود جمع دارد...

مطالعهای درباره‌ی ادبیات انگلستان و آمریکا  در عهد ملکه ویکتوریا و شاه ادوارد: آفتاب نیمروز  و سایههای سرگردان
شاهین شجری
کهن: عنصر تصادف در داستان‌های تامس هاردی (و اصولاً همه‌ی داستان‌های رمانتیک آن دوران) و به‌خصوص دور از جماعت خشمگین نقشی اساسی و مهم دارد. روند ماجراها معمولاً بر اثر یک پیچش دراماتیک ساده که ریشه در تصادف محض دارد مسیر عوض می‌کند و دچار تغییرهایی بنیادی می‌شود. مثلاً این‌که فانی رابین در روز تعیین‌شده برای ازدواجش با افسر جوان مورد علاقه‌اش، صومعه را اشتباه می‌رود و در محراب کلیسایی دیگر منتظر داماد می‌ایستد، در حالی که داماد در جایی دیگر انتظار عروسش را می‌کشد و با نیامدن او به این نتیجه می‌رسد که عهد و پیمان‌شان منتفی است؛ یا این‌که گابریل پس از ورشکستگی و نابودی گله‌اش کارگر روزمزد مزرعه‌ای می‌شود که به بث ارث رسیده و اصلاً این‌که کل گله‌ی گابریل بر اثر یک حادثه‌ی نادر توسط...

یک فیلم... یک ترانه  «گل یخ» از فیلم «آوای موسیقی»: ترانه‌ی جلای وطن
وازریک درساهاکیان:
آوای موسیقی با موسیقی ریچارد راجرز و شعر اُسکار هَمِرستین پیش از آن‌که در 1965 به فیلم درآید، سال 1959 برای اجرا بر صحنه‌های برادوی ساخته شد و اقتباسی بود از کتاب خاطرات ماریا فون تراپ (1905-1987). نخستین بار در 1956 فیلمی آلمانی بر اساس خاطرات او ساخته شد و به دلیل محبوبیت آن، آمریکایی‌ها به صرافت افتادند آن را بر صحنه‌ی برادوی بیاورند. آن فیلم آلمانی به کارگردانی ولفگانگ لیبناینر که خانواده‌ی تراپ نام دارد یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های آلمانی دهه‌ی پنجاه است، به طوری که...

دهمین دوره‌ی جشنواره‌ی رم (ایتالیا): ده دوره گذشت، اما...
محسن بیگ‌آقا:
به‌ نظر می‌رسد سینمای ایتالیا با موج جدیدی مواجه خواهد شد. اگر در سال‌های پیش جوان‌ها برای دیدن و امضا گرفتن از بازیگران آمریکایی حاضر بودند شبانه‌روز در خیابان‌های اطراف کاخ جشنواره سر کنند، این بار برای یک فیلم ایتالیایی به نام بازیدرمانی (رایان تراویس) چنین کردند. کار به جایی کشید که یکی از خبرنگاران با در آغوش کشیدن بازیگر موردعلاقه‌اش روی فرش قرمز جنجالی مطبوعاتی آفرید. این فیلم را یک کارگردان آمریکایی با حضور بازیگران ایتالیایی ساخته است. فیلم که فضایی نزدیك فیلم‌های ماتریس دارد...

سیوهفتمین جشنواره‌ی سه قاره، نانت (فرانسه): آسیا بر فراز
محمد حقیقت
: جشنواره‌ی سه قاره را نمی‌شود همین طوری فراموش کرد. اولین جشنواره‌ای است که چند ماه بعد از انقلاب، در نوامبر 1979 فیلمی از سینمای ایران را برای بخش مسابقه انتخاب کرد (کلاغ اثر بهرام بیضایی) و جایزه‌ی هیأت داوران را هم به آن اهدا کرد. یادتان می‌آید؟ البته که نه! چون آن موقع هنوز ماهنامه‌ی «فیلم» به دنیا نیامده بود. جشنواره‌ای بود بسیار گرم، که از آن خاطره‌ای بسیار دلپذیر از حضور بهرام بیضایی در یادم مانده است. از آن زمان 37 سال می‌گذرد. بنیان‌گذارانش، برادران ژالادو، بعد از سی سال حکومت، سکان کشتی سه قاره را به مدیر جدید و...

بیستوهشتمین جشنواره‌ی توکیو (ژاپن): فرش كوتاه قرمز
هوشنگ راستی
: امسال هم مانند سال پیش، در جشنواره‌ی توكیو فرش سبز جایش را به فرش قرمز داده بود. انگار نگرانی برای محیط زیست دوره‌اش به سر آمده ولی به جای 200 متر، 130 متر فرش قرمز پهن کرده بودند. تویوتا هم از اسپانسرهای جشنواره نبود و مهمانان را به جای ماشین‌های دوگانه‌سوز پریوس ساخت تویوتا، با خودروهای بسیار شیک آئودی به مراسم فرش قرمز می‌آوردند. امسال آئودی همراه کوکاکولا، کانن، سونی، سیکو، شرکت کینوشیتا، تلویزیون ماهواره‌ای و چند شرکت دیگر از اسپانسرهای جشنواره بودند. تعداد مهمانان روی فرش قرمز 440 نفر بود و حدود 1200 تماشاگر هم در دو طرف فرش قرمز تجمع کرده بودند اما روی فرش قرمز اتفاق قابل‌عرضی نیفتاد. غیر از...

نقد فیلم - ناهید (آیدا پناهنده): جنس دوم و مادری که نمرده است
بهزاد عشقی:
داستان فیلم در انزلی رخ می‌دهد و دریا و اسکله و قایق و بازارهای محلی چشم‌اندازهای تصویری فیلم را شکل می‌دهند، اما هیچ ارتباط درونی و دراماتیکی بین وقایع فیلم و جغرافیای رویداد وجود ندارد. مسعود یکی از شخصیت‌های محوری فیلم است که از راه پلاژداری روزگار می‌گذراند. به‌ظاهر بین این شغل و مکان رویداد پیوندی منطقی وجود دارد. اما این شغل هیچ تأثیری در شخصیت مسعود و نوع گفتار و کردار و رفتارهای اجتماعی‌اش به جا نمی‌گذارد...

هوای هید و تنهایی ناهید
ریحانه عابدنیا
: ناهید با داستان ساده و نه‌چندان تازه‌اش، و پایانی کلیشه‌ای، فیلم متوسطی‌ست که به رغم ضعف‌هایش، به عنوان نخستین تجربه‌ی سازنده‌اش در مجموع قابل‌قبول است. مهم‌ترین امتیاز فیلم، تناسب تمام اجزای آن با یکدیگر است. همه چیز در اندازه‌ای متوسط در کنار هم قرار گرفته و کلیتی را ایجاده کرده است که نه مخاطب را شگفت‌زده می‌کند و نه دلزده و سرخورده. پناهنده در نخستین فیلم بلندش...

گفتوگو با آیدا پناهنده: مشكل اصلی سینمای ایران فیلمنامه نیست، تهیهكننده است
مسعود ثابتی
: پس از بیش از ده سال كار در عرصه‌ی تلویزیون و ساختن چند فیلم كوتاه و مستند، آیدا پناهنده با نخستین فیلم سینمایی‌اش، حالا جزو فیلم‌سازان زن جوانی است كه این سال‌ها وارد سینما شده‌اند. پناهنده در ناهید كه در بخش نوعی نگاه جشنواره‌ی كن به نمایش درآمد و با استقبال نسبی تماشاگران و منتقدان مواجه شد و جایزه هم گرفت، در قالب یك درام اجتماعی قابل‌قبول، سعی در بازگو كردن دغدغه‌های زنانه و كم‌و‌بیش فمینیستی خود داشته، و در عین حال می‌كوشد از موقعیت بارها تكرارشده‌ی یك مثلث عشقی، روایتی نو و غیركلیشه‌ای ارائه دهد...

جامهدران (حمیدرضا قطبی): عروس و عروسک
مصطفی جلالی
فخر: جامهدران از آن دست فیلم‌هایی‌ست که نه قابل‌تحسین‌اند و نه عصبانی‌کننده! با وجود نام‌های کنجکاوی‌برانگیز، فیلم واکنش چندانی در میان منتقدان و حتی رسانه‌های مجازی برنینگیخت. یکی از مترومعیارهای خودم، واکنش نویسندگان در شماره‌های پس از جشنواره است و در نتیجه‌ی نهایی منتقدان و نویسندگان ماهنامه‌ی «فیلم» هم اثری از این فیلم نیست، در حالی که فیلم‌برداری علی‌محمد قاسمی و بازی باران کوثری و مریم کاظمی، قابلیت دیده شدن داشتند. فیلم بیش از حد خنثی و کهنه به نظر می‌رسد...

کرامت انسانی
اشکان راد
: اقتباس قطبی از داستان جامهدران بسیار وفادار است. شاید دلیلش چیزی نباشد جز حضور نویسنده یعنی ناهید طباطبایی به عنوان یکی از نویسندگان فیلم‌نامه. اما تفاوت‌هایی هم وجود دارد که در برخی موارد به اثر کمک کرده و گاه هم از ارزش آن کاسته است. در فیلم‌نامه، شخصیت‌های زن کنشمندتر از شخصیت‌های داستان هستند. در فیلم، مه‌لقا پس از آن‌که محمود از دادن آزمایش سر ‌باز می‌زند، او را تهدید می‌کند که طلاق می‌گیرد و پس از آن‌که ماجرای ازدواج پیشین او را درمی‌یابد، قهر می‌کند و از خانه بیرون می‌زند. در حالی که در داستان این محمود است که عصبانی می‌شود، داد می‌زند، بشقاب‌ها را می‌شکند، به دیوار مشت می‌کوبد و...

گفتوگو با مصطفی زمانی؛ از «جامهدران» تا «شهرزاد»: كلمه های مشترك
زمانی
: در برخی کارها می‌بینیم که بازیگر مقابل با تمرکز کامل سر فیلم‌برداری حاضر نمی‌شود و هر چه هم تلاش کنیم، وقتی بازیگر حواسش جای دیگری است، به نتیجه‌ای موفق ختم نمی‌شود. بازیگری جلوی شما نشسته که نه درکی از نقش دارد و نه از اساس اعتقادی به کار دارد و فقط آمده پولش را بگیرد. اصلاً گوش او از ابتدا نمی‌خواهد بشنود. فیسبوک و تلگرام مهم است ولی نباید تبدیل به اصل شود. به نظرم باید به فیسبوک و فضاهای مشابه فرصت دهیم تا جایگاه خودشان را پیدا کند. مخاطبان هم آن هیجان اولیه را از دست بدهند و بعد اگر شد با تحلیل به آن نگاه کرد. اینستاگرام وقتی طراحی شد قرار بود عکس در آن گذاشته شود و عکس توضیح ندارد. همان زمان در صفحه‌ی اینستاگرام خودم چند تا عکس گذاشتم ولی...

تاجمحل (دانش اقباشاوی):سعادت لرزان مردمان تیرهروز
مازیار فکری
ارشاد: تاجمحل داستانی از زندگی، سعادت لرزان و تیره‌روزی‌های مردم یک شهر را حکایت می‌کند. آبادان به واسطه‌ی حضور و نفوذ فرهنگی شرکت نفت در سال‌های پیش از انقلاب و جنگ، و محاصره در طول سال‌های بعدی، شهری منحصربه‌فرد و تاریخ‌ساز است. از سوی دیگر خلق‌و‌خو و شیوه‌ی زندگی مردمان آن دیار نیز بر این وجه تأکید می‌ورزد. فیلم‌های پرشماری در سینمای ایران اعم از فیلمفارسی‌های قدیم و جدید، فیلم‌های دفاع مقدس و دیگر انواع شکل‌گرفته در این سینما آبادان را لوکیشن اصلی خود ساخته‌اند. اما به دلیل عدم شناخت برخی فیلم‌نامه‌نویسان...

احتمال باران اسیدی (بهتاش صناعی‌ها): اون روز که بارون اومد
پوریا ذوالفقاری
: احتمال باران اسیدی برای رهیدن از دام رخوت فاکتور طنز را با ظرافت به کار گرفته است. موقعیت‌های ناخواسته‌ای که منوچهر در آن‌ها قرار می‌گیرد و شیوه‌ی رفتارش که با وجود معذب شدن حاضر (یا بلد) نیست تشری بزند و تنشی بیافریند و غائله را بخواباند، بستر خلق همین طنز است. وضعیت‌هایی که برای درک پیچیدگی و غربت‌شان کافی است خودمان را جای منوچهر بگذاریم و ببینیم ما در آن لحظه چه می‌کردیم؟ پاسخ ساده نیست. پسر جوانی...

ما و منوچهر و خسرو و كاوه و مهسا و بنز و آن خانم
هوشنگ گلمكانی
: زیاد دنبال واقع‌گرایی و انطباق روابط و مناسبات فیلم با دنیای واقعی (واقعیتی كه می‌شناسیم) نباشیم. هر فیلم، دنیا و اصول خودش را می‌سازد. احتمال باران اسیدی دنیایی شاعرانه و نمادین بنا می‌كند، با یك شخصیت اصلی كه انگار مثل كاسپار هاوزر از نهانگاه چندساله بیرون آمده و حالا در جست‌وجوی گم‌گشته‌ای قدیمی‌ست اما او كه گویی همه‌ی این سال‌ها در غار اصحاب كهف بوده، با مناسبات پیرامونش بیگانه است. وقت اضافی زیاد دارد، اما نه اهل مطالعه است، نه گردش و سرگرمی و نه حتی تماشای تلویزیون. یك بار او را در حال كانال‌گردی می‌بینیم، بدون این‌كه...

آتش یخ زده و زمستان گرم
مسعود ثابتی:
در نگاهی مبتنی بر خط سیر و روند علت‌ومعلولی داستان، نقاط ضعف و كاستی‌های روایت از همان آغاز درام و در مقدمه‌چینی سست آن هویداست. فیلم‌ساز برای مجاب كردن بیننده و همراه كردن او با زندگی باری‌به‌هرجهت و افسرده‌ی شخصیت اصلی كه قرار است نیروی محرك درام و آغازگر سیر و روند اصلی ماجرا باشد، نمایش مجموعه‌ی‌ پی‌درپی چند نما از گذران روزمره‌ی او، و به عبارتی بیرونی‌ترین و دم‌دست‌ترین جلوه‌های سكون و سكوت و ملال را، كافی دیده و به این ترتیب بنیان و پی عمارت درام را بر سست‌ترین و كلیشه‌ای‌ترین...

خواب تلخ (محسن امیریوسفی): عبادت و نظارت از فراز «سنگِقشعلی»
امیر پوریا:
واکنش‌های آن‌ها که خواب تلخ را دیده‌اند و لبخند به لب از آن و از غافل‌گیرکنندگی‌اش یاد می‌کنند و همین تبلیغات دهان به دهان منجر به فروش قابل‌توجه آن در مقیاس‌های اکران گروه هنر و تجربه شده، در عین اهمیت، خطری هم دارد: دست‌کم گرفتن فیلم با به‌کارگیری صفاتی چون «بامزه» و «مفرح». البته که فیلم این‌ها هم هست و هدفش هم همین بوده. اما باید حواس‌مان باشد که دارد یکی از آن کارهای قدیمی هنر را به شکلی کم‌تر تجربه‌شده، به انجام می‌رساند: آشتی دادن آدمی با...

کبریت خیس
محسن جعفری
راد: خواب تلخ شروع جذاب و نوآورانه‌ای دارد که به‌خوبی اشتیاق و کنجکاوی مخاطب را برای پیگیری موقعیت‌ها فراهم می‌کند. سه فرد شاغل در یک قبرستان دورافتاده در شهرستان سِده رو به دوربین خود را معرفی می‌کنند و وجه اشتراک روایت هر سه نفر دو نکته است؛ اول این‌که خودشان را مهم و اثرگذار معرفی می‌کنند و دوم این‌که نسبت به مدیر یا سرپرست قبرستان به بدی یاد می‌کنند که نمود...

چهارراه حوادث: كلنگ از آسمان افتاد
هوشنگ گلمکانی
: از جمله حوادث بیهوده اما تماشایی و عبرت‌آموز چهارراه طی ماه گذشته، كلنجار بهروز افخمی و حجت‌الله ایوبی بود. افخمی به عنوان سخن‌گوی جمعی از سینماگران (با عنوان شورای راهبردی سینما) با استفاده از برنامه‌اش «هفت» و هر تریبون دیگری دیدگاه‌هایش را در انتقاد از سیاست‌های سازمان سینمایی ابراز كرده و ایوبی هم به عنوان رییس سازمان سینمایی بدون استفاده از برنامه‌ی «هفت» و با استفاده از هر تریبون دیگری به او جواب داده، از جمله با شركت در یك برنامه‌ی دیگر تلویزیون. افخمی كه نشان داده روحیه‌ای بی‌قرار و ناآرام دارد، در كنار مسعود فراستی كه او هم همین جوری است، به‌اضافه‌ی جورهای دیگر، هر دو نشان داده‌اند كه هم كتك‌خورشان ملس است و هم اهل سر شكستن‌اند...

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO