جستجو در وب‌سایت:


پیوندها:



 چاپ یازدهم کتاب
 "تاریخ سینمای ایران
"
 با ویراست جدید
 و افزوده‌های تازه منتشر شد

 در کتابفروشی‌های
 تهران و شهرستان

 ناشر: نشر نظر

 



 صد و پنج سال اعلان
 و پوستر فيلم در ايران



صد سال اعلان و پوستر فیلم
در ایران

و
بازتاب هایش

 


 لینک تعدادی از مطالب



درباره‌ی محمد قائد
نیم‌پرتره‌ی مردی که
از «آیندگان» هم گذر کرد


بررسی طراحی گرافیک
و مضمون در عنوان‌بندی
فیلم‌های عباس کیارستمی :
پنجره‌ای رو به
جهان شعر



گفت‌وگو با اصغر فرهادی؛
درباره‌ی «فروشنده» و
فکرها و فیلم‌هایش :
... این دوزخ نهفته

گفت‌و‌گو با پرویز پرستویی؛
درباره‌ی بادیگارد و کارنامه‌اش

زندگی با چشمان بسته

گفت‌و‌گو با محمدعلی نجفی
درباره‌ی سریال سربداران
سی‌و‌یک سال بعد از
اولین پخش آن از تلویزیون

گفت‌وگو با مسعود مهرابی
درباره‌ی نقش‌های چندگانه‌ای که

در تاریخ ماهنامه‌ی «فیلم» ایفا کرد
و آن‌هایی که دیگر ایفا نکرد

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد
درباره‌ی قصه‌ها و...:

نمایش هیچ فیلمی خطر ندارد


 
گفت‌و‌گو با بهرام توکلی کارگردان
من دیگو مارادونا هست:

فضای نقدمان مانند فضای
فیلم‌سازی‌مان شوخی‌ست

گفت‌و‌گو با پیمان قاسم‌خانی،
فیلم‌نامه‌نویس سینمای کمدی:
الماس و کرباس

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
رو خط «گذشته»:

سينما برايم پلكان نيست

گزارش شصتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی جهانی سن سباستین:
شصت‌سال كه چيزی نيست...

متن كامل گفت‌و‌گو
با ماهنامه‌ی «مهرنامه»،

به مناسبت
سی‌سالگی ماهنامه فیلم
:
ريشه‌ها

گفت‌و‌گوی ابراهيم حقيقی
با آيدين آغداشلو
درباره‌ی كتاب «صد سال اعلان
و پوستر فيلم در ايران»

گفت‌و‌گو با اصغر فرهادی
نويسنده
و كارگردان
جدایی نادر از سيمين
حقيقت تلخ، مصلحت شيرین
و رستگاری دريغ شده

قسمت اول | قسمت دوم  
قسمت سوم

بررسی كتاب
«پشت دیوار رؤیا»

بيداری رؤياها

كيومرث پوراحمد:
عبور از ديوار رؤياها،
همراه جادوگر قصه‌ها


تكنولوژی ديجيتال
و رفقای ساختار شكن‌اش
سينماي مستند ايران:
پيش‌درآمد


اسناد بی‌بديل
سينمای مستند ايران:
قسمت اول (۱۲۷۹ - ۱۳۲۰)


خانه سیاه است
سینمای مستند ایران:
قسمت دوم (۱۳۵۷ - ۱۳۲۰)


درباره‌ی آیدین آغداشلو:
پل‌ساز دوران ما


سایت ماهنامه فیلم، ملاحظات
و دغدغه‌های دنيای مجازی


گزارش پنجاه‌و‌ششمين دوره‌ي
جشنواره‌ي سن سباستين
(اسپانيا، ۲۰۰۸)
... به‌خاطر گدار عزيز

گفت‌و‌گو با آيدين آغداشلو
درباره‌ی مفهوم و مصداق‌های
سينمای ملی

جای خالی خاطره‌ی بلافاصله

گفت‌و‌گو با مانی حقيقی
به‌مناسبت نمايش كنعان

پرسه در كوچه‌های كنعان

گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی
از شهر موش‌ها تا دیوار

شور و حال گمشده

سين مجله‌ی فيلم،
سينمايی است، نه سياسی


گفت‌و‌گو با رضا میرکریمی
به‌مناسبت نمایش به‌همین سادگی

خيلی ساده، خيلی دشوار

گفت‌و‌گو با بهرام توکلی
به‌مناسبت
 نمایش
پا برهنه در بهشت

پا برهنه در برزخ
 

گمشدگان

گزارش چهل‌ودومین دوره‌ی
جشنواره‌ی کارلووی واری
(جمهوري چك، ۲۰۰۷)

پرسه در قصه‌ها

پرویز فنی‌زاده،
آقای حكمتی و رگبار

نمايشی از اراده‌ی سيزيف

گزارش چهل‌وهفتمین دوره‌ی
جشنواره‌ی تسالونیكی
(یونان) - ۲۰۰۶

پشت ديوار رؤيا

گفت‌وگو با رخشان بنی‌اعتماد 
درباره‌ی
خون بازی

مرثيه برای يك رؤيا

خون‌بازی: شهر گم‌شده

گفت‌وگو با رسول ملاقلی‌پور 
کارگردان
میم مثل مادر

ميم مثل ملاقلی‌پور

گفت‌وگو با ابراهیم حاتمی‌کیا 
درباره‌ی
به‌نام پدر
:

به‌نام آينده

برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

یاد و دیدار

گفت‌و گو با جعفر پناهی
گزارش به تاريخ

گفت‌وگو با مرتضی ممیز
خوب شيرين

گزارش/ سفرنامه‌ی
پنجاه‌ و دومین دوره‌ی
جشنواره‌ی سن‌سباستین


گفت‌وگو با بهمن قبادی
 قسمت اول
/ قسمت دوم
 قسمت آخر

گفت‌وگو با عزیزالله حمیدنژاد
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌و گو با حسین علیزاده
 قسمت اول
قسمت دوم
 قسمت سوم

گفت‌وگو با گلاب آدینه
مهمان مامان را رايگان
بازی كردم


نقطه‌چین، مهران مدیری،
 طنز، تبلیغات و غیره


کدام سینمای کودکان و نوجوانان

جیم جارموش‌ وام‌دار شهید ثالث!

تاریخچه‌ی پیدایش
 کاریکاتور روزنامه‌ای


سینماهای تهران، چهل سال پیش

فیلم‌ شناسی کامل
 سهراب شهید ثالث


ارامنه و سینمای ایران

بی‌حضور صراحی و جام

گفت‌وگو با حمید نعمت‌الله:
مگر روزنه‌ی امیدی هست؟

«شاغلام» نجیب روزگار ما

اولین مجله سینمایی افغانستان

نگاهی به چند فیلم مطرح جهان

گزارش سی‌وهشتمین دوره‌ی
 جشنواره کارلووی واری


نگاهی به فیلم پنج عصر
ساخته‌ی سمیرا مخملباف

چیزهایی از «واقعیت» و «رویا»
برای بیست سالگی ماهنامه‌ی فیلم


بایگانی:
شهريور ۱۳۹۷

۰۴ مهر ۱۳۹۴

شماره‌ی 497 ماهنامه فيلم، مهر 1394

روی جلد: محمد رسول‌الله‌(ص) ساخته‌ی مجید مجیدی، عكس ازمحمد فوقانی 

 

 

 

 

فهرست مطالب  

 

سینمای ایران
فلاش
بک: پیام‌هایی از خوانندگان و پاسخ به برخی از آن‌ها
خشت و آینه: حال شما خوب است؟/ «نظرخوب»سنجی!/ یادداشت شفاهی/ كنش‌های زمستان و واكنش‌های پاییز آینده/ اریستورات/ آخه این چه كاریه!/ زندگی زیباست
رویدادها: فیلم‌های تازه: ماه بر فراز زیراب (سیامك شایقی)، تمرین برای اجرا (محمدعلی سجادی)، دویدن با شب (محسن ربیعی)، گاهی (محمدرضا رحمانی)، آلما (عباس مرادیان)/ خبر آمد خبری در راه است:نگاهی به تولیدات امسال سینمای ایران/ مروری بر چند خبر سینمایی در شهریور: دو اتفاق ساده/ گپی با عباس غزالی: اعترافات... حالم را خوب كرد/ گزارش هفدهمین دوره‌ی جشن‌های خانه سینما/ گزارش گروه داوران بازیگری هفدهمین جشن سینمای ایران درباره‌ی چگونگی انتخاب نامزدهای بازیگری/ نمایش عكس‌های میترا محاسنی در گالری گلستان/ یادداشت رخشان بنی‌اعتماد/ احوال‌پرسی: صفحاتی برای یاد كردن از قدیمی‌های سینما
ایستگاه: رعنا آزادی‌ور، مهناز افشار، پانته‌آ پناهی‌ها، لیلا خوش‌كنار، مهرداد صدیقیان، داریوش مهرجویی
در تلویزیون: در پناه خندوانه: نگاهی به برنامه‌های تلویزیونی در ماهی كه گذشت/ درباره‌ی مجموعه‌ی مستند ایران فراسو
هنوز كار مهمی نكرده
ام: گفت‌وگو با داود میرباقری به بهانه‌ی پخش سریال ویدئویی دندونطلا

آخرین تماشاگر: وداع تلخ: به یاد ایرج كریمی
خرد، تغزل، طنز و مرگ: تحت تأثیر كه سهل است، می‌خواستم مقلد او باشم/ نوستالژی شدن/ چرا رفتی...؟/ دریا نیز می‌میرد/ مردی از جنس هنر/ ناله‌ی دل/ زردها بیهوده قرمز نشدند/ حضور ایرج/ هنرمندان مرگ‌باز و مرگ‌بازی ایرج كریمی/ پنج تار مو/ بازگشت به خانه: دو نامه از ایرج كریمی به مانی حقیقی/ ابدیت و یك مرد/ ایرج كریمی نمرد، آزاد شد: گزارش واتس‌اپی از ماه‌ها و روزهای آخر ایرج كریمی/ دوباره از اول/ یادم نمی‌رود.../ دارد تمام می‌شود.../ اشارتی به حیاتی دیگر/ روشنفكری كسب‌وكار من نیست/ زخم‌ها و لبخندها/ ده فرمان ایرج كریمی: ده نكته كه از خواندن و مرور مطالب ایرج كریمی می‌توان دریافت/ یأس موقرانه‌ی برگی كه بی شتاب بر خاك می‌نشیند

سینمای جهان
نمای دور:
سحرخیزها!: نمایندگان 37 كشور در اسكار مشخص شدند/ سیمبیوسایكوتاكسی‌پلاسم و غیره!: برترین فیلم‌هایی كه در دنیای سینما می‌گذرند/ مایكل استایپ به ترامپ: «غلط زیادی نكنید!»: اعتراض آر ای ام به پخش آهنگ‌شان در گردهمایی ضد «توافق هسته‌ای»/ فعلاً دور از عالم سینما: تاكشی كیتانوی فیلم‌ساز، شاعر، ژورنالیست و.../ قصر جادویی: دیزنی‌لند در شانگهای/ تلاش برای تكرار موفقیت رانندگی: نیكلاس ویندینگ رفن و فیلم ترسناكش/ بت‌من و سوپرمن در كنار و علیه هم: بازار فیلم‌های ابرقهرمانی هم‌چنان گرم است/ پرونده‌هایی كه هرگز بایگانی نشدند: چرا پروندههای ایكس سریال مهمی است؟/ شانزده سال پس از آدمهای نازنین: بازگشت جاسمین دیزدار بوسنیایی با برگزیده/ جشنواره‌ای در صدر جشنواره‌های جهانی: جشنواره‌ی تورنتوی چهلم و مهم‌ترین فیلم‌هایش
روی پرده: آمدن به خانه (ژانگ ییمو)، آدمكش مزدور (دنی وینوو)، مامانبزرگ (پل ویتس)، مادر دوم (آنا مویلرت)

نقد فیلم
سه نقد بر محمد رسولاللهص (مجید مجیدی) و گفت‌وگو با كارگردان: عظمت در حجم و اندازه نیست، در حس و نگاه است/ دو نقد و یادداشت بر مزارشریف (حسن برزیده) و گفت‌وگو با كارگردان: یك فیلم افشاگرانه.../ سه نقد بر قندون جهیزیه (علی ملاقلی‌پور)/ نقدی بر سیصد و شونزده (پیمان حقانی) و گپی با كارگردان: همه‌ی دارایی‌ام را فروختم تا بتوانم فیلم بسازم/ دو یادداشت بر اشكان، انگشتر متبرك و چند داستان دیگر (شهرام مكری)/ نقدی بر یحیی سكوت نكرد (كاوه ابراهیم‌پور)
گزارش اكران: ناگهان تابستان گذشته: نگاهی به وضعیت اكران از بیستم مرداد تا بیستم شهریور
پاسخها: پاسخ‌های كوتاه به خوانندگان: مطالبی به قلم بهمن فرمان آرا و بهنوش بختیاری
بیست سال پیش در همین ماه: نگاهی به شماره‌ی 178 ماهنامه‌ی «فیلم»، مهر 1374
چهارراه حوادث: گذری به کشمکش‌ها و درگیری‌های سینمایی در ماهی که گذشت

همکاران این شماره: آرامه اعتمادی، ملك‌منصور اقصی، همایون امامی، بهنوش بختیاری، مجید برزگر، رخشان بنی‌اعتماد، عباس بهارلو، امیر پوریا، ارسیا تقوا، آران جاویدانی، محسن جعفری‌راد، مصطفی جلالی‌فخر، مانی حقیقی، مهرزاد دانش، خسرو دهقان، پوریا ذوالفقاری، اشكان راد، امید روحانی، سینا سلیمی، تهماسب صلح‌جو، احمد طالبی‌نژاد، جواد طوسی، بهمن فرمان‌آرا، مازیار فکری‌ارشاد، سعید قاضی‌نژاد، رضا کاظمی، فریبا كامران، مسعود كرامتی، بیژن كریمی، عباس كیارستمی، غزل گلمکانی، ریحانه عابدنیا، عسل عباسیان، بهزاد عشقی، شاپور عظیمی، محمدسعید محصصی، مازیار معاونی، احسان ناظم‌بکایی، افشین هاشمی، كامران یراقچی/ صفحه‌آرایی: علی سمیعی‌مقدم

 چشم‌انداز ۴۹۷

گزارش چگونگی انتخاب نامزدهای بازیگری هفدهمین جشن سینمای ایران: راه طیشده
افشین هاشمی:
در بخش نقش اول زن سه نفر تعیین شده بودند و دو جای خالی باقی بود که باید بین رؤیا نونهالی (تراژدی)، گوهر خیراندیش (آذر، شهدخت، پرویز و دیگران)، حسیبا ابراهیمی (چند مترمکعب عشق) و مهتاب کرامتی (عصر یخبندان) انتخاب می‌شد. در همان بحث کوتاه اولیه یک نفر انتخاب و یک نفر حذف شد. مهتاب کرامتی از نظر داوران کاملاً متفاوت با همه‌ی نقش‌های پیش‌ترش ظاهر شده و همین نکته او را به جمع نامزدها اضافه کرد. اما...

احوالپرسی - عنایت بخشی: دلتنگی
عسل عباسیان
: دل‌تنگی و بی‌حوصلگی فقط مختص شاهوردی و رفیعی‌جم نیست. با عنایت بخشی دو بار تماس می‌گیریم. بار اول همسرش می‌گوید او شرایط مساعدی برای حرف زدن ندارد. اما بار دوم می‌گوید: «آقای بخشی دیگر مصاحبه نمی‌کند. تا کی بناست صحبت کنیم و شنیده نشود؟ این حرف‌ها را کسی می‌شنود؟» زهرا باذرجان، همسر عنایت بخشی، از اعضای قدیمی کانون فیلم‌نامه‌نویسان خانه‌ی سینماست و از هم‌صنفانش گلایه دارد...

شهریورِ کمرمق، با چشم امید به یکیدو برنامه و مسابقه‌ی ورزشی: در پناه «خندوانه»
احسان ناظم
بکایی: آخرین ماه تابستان که فصل فراغت میلیون‌ها دانش‌آموز و دانشجوست، با بی‌رمقی عجیبی در تلویزیون سپری شد. با پایان یافتن دو سریال تعبیر وارونه‌ی یک رؤیا (فریدون جیرانی) و تنهایی لیلا (محمدحسین لطیفی) در ابتدای شهریور، تنها چشم امید تلویزیون به برنامه‌ی خندوانه و پخش مسابقات جهانی والیبال، کشتی و فوتبال بود. این امیدواری به خندوانه باعث شد که محمد سرافراز پس از ده ماه ریاست بر سازمان صداوسیما...

گفت‌و‌گو با داود میرباقری؛ از ذات جذاب گناه تا جدال جاودانگی:  هنوز کار مهمی نکردهام
گفت‌و‌گو کننده: پوریا ذوالفقاری- میرباقری:
علاقه‌ی اصلی و رشته‌ی تحصیلی من نمایش است. از همان ابتدا هم دل‌بستگی زیادی به نمایش ایرانی داشتم و به نظرم در حقش جفا شده است. جنس این نمایش با ذائقه و سلیقه‌ی مردم ما جورتر است. مشکل این است که در کشور ما سیر طبیعی خودش را طی نکرد. در جایی متوقف شد و بعد شکلی گرفت که انگار رفتن به سمت آن نوعی کسر شأن است. قطعاً نمایش‌های ارسطویی و کلاسیک هم می‌توانند جذاب باشند ولی من همیشه دوست داشتم کارهایم - حتی کارهای تاریخی - این طعم را داشته باشند...

به یاد ایرج كریمی (1394-1332): وداع تلخ
شاهین شجری
کهن: ...گنجاندن نام ایرج کریمی در بخش درگذشتگان دشوار می‌نمود. او فقط یک سینماگر نبود و حتی جفاست اگر فقط یکی از اعضای مجله بخوانیمش. او در ماهنامه‌ی «فیلم» صفحه‌های ثابتی داشت، ولی بسیاری از خوانندگان جوان‌تر مجله ایرج کریمی را با صفحه‌ی «تماشاگر» می‌شناسند. «تماشاگر» خانه‌ی ایرج بود در مجله. چرا باید یادش را در جایی غیر از خانه‌ی او گرامی می‌داشتیم؟ گرچه سخت است تحمل این باور که این آخرین «تماشاگرِ» ماهنامه‌ی «فیلم» است و راحت نیست گفتن این‌که موضوع آخرین «تماشاگر» خود ایرج کریمی است. این بار ما مهمان او شدیم در خانه‌ای که از تیر 89 تا همین چند ماه پیش، هر شماره، از در و دیوارش عشق به سینما و ادبیات و هنر می‌تراوید. تصمیم گرفتیم درباره‌ی ایرج در بخش «تماشاگر» بنویسیم و در نوشته‌های‌مان هم کوشیدیم مهمانان آبرودار و شایسته‌ای باشیم...

چرا رفتی...؟
عباس کیارستمی
: ...امروز اگر دستم به ایرج می‌رسید، می‌گفتم چرا رفتی؟ زود نبود برای رفتنت؟ اگر تو به پنجاه‌ساله شدن من اعتراض داشتی، من به رفتن بی‌هنگامت چه‌قدر باید معترض باشم؟ چند سال دیگر باید این پرسش را در ذهنم حمل کنم که چرا شصت‌ساله شدی، و چرا دیگر نیستی؟

نوستالژی شدن
ملک
منصور اقصی: همیشه می‌گفت: «من آدم نوستالژیکی نیستم...» البته شدنی است، اما ممکن است آدم خودش نوستالژی دیگران شود، با همان چهره‌ی جدی که با خنده‌هایی باشکوه دگرگون می‌شد. اکنون ما مانده‌ایم با حفره‌ای خالی در ذهن که جای ایرج کریمی بود...

زردها بی‌هوده قرمز نشدند
امید روحانی
: ایرج تنها نبود. گفتم - بالاتر - که انزوایی خودخواسته داشت، اما نه از آن جنس تنهایی‌های مدشده‌ی نیمه‌ی دوم سده‌ی گذشته که یادآور و دلیل و مدلول عصر مدرن‌اند و پزدهنده و یادآور اسنوبیسم شیک و دروغین ربع آخر قرن که مثلاً از بکت و کافکا و یأس فلسفی بیاید، یا از پایان جنگ دوم و جنبش‌های فلسفی و ادبی اروپایی و مثلاً برگمان‌دوستی ایرج آن را ضمیمه‌ی مشرب و زندگی‌اش کرده باشد...

ناله‌ی دل
تهماسب صلح
جو: فیلم دایره‌ی سرخ ملویل را با ایرج دیدم در سینما شهرفرنگ که این فیلم را بسیار دوست داشت. شیفته‌ی شفقت پنهانی بود که آدم‌ها را به یکدیگر دل‌بسته می‌کرد. اول فیلم صدای گوینده جمله‌ای از بودا را می‌گفت: «هر گاه تقدیر آدم‌ها درون دایره‌ای رقم بخورد، هر جا بروند، سرانجام میان آن دایره به هم خواهند رسید...»...

خِرَد، تغزُل، طنز و مرگ
امیر پوریا:
بر خلاف تصوراتی که فیلم‌های او را از دم، روشنفکرمآبانه - به معنای اسنوبیستی‌اش - معرفی می‌کنند، دقیقاً همین نگاه متوجهِ زندگی را در ساخته‌های سینمایی، تلویزیونی و ویدئویی‌اش جاری می‌بینم. زمانی در توصیف باغهای کندلوس این جمله‌ها را نوشته بودم، که حالا می‌تواند درباره‌ی کلیت جهان فیلم‌های او هم به کار رود: «آیا نمی‌شود حدس زد که سازنده‌ی این فیلم‌ها برگمان و کیشلوفسکی دوست دارد؟ و معلوم نیست که...

مردی از جنس هنر
مسعود کرامتی
: ایرج کریمی کارگردانی کاربلد بود که کم کار کرد و چه زود رفت؛ و من خوش‌بخت بودم که روزهایی را کنار او گذراندم و خاطراتی شیرین برایم باقی مانده از آن روزها. از آن مهم‌تر در فیلمی به کارگردانی‌اش بازی کردم؛ باغهای کندلوس را می‌گویم. خاطراتی از آن روزها اكنون بسیار بر ذهن و جانم سنگینی می‌کند...

حضور ایرج
بیژن کریمی
: برجسته‌ترین ویژگى ایرج، عشقش به فرهنگ بشر بود. این عشقى ذاتى بود كه همه‌ی وجود او را زیر سلطه‌ی خودش گرفته بود. هیچ شاخه‌اى از فرهنگ نبود كه كنجكاوى او را برنینگیخته باشد و شیفته و شیدایش نكرده باشد...

هنرمندان مرگباز و مرگبازی ایرج کریمی
بهزاد عشقی
: ایرج کریمی بی‌گمان بهترین منتقد و نویسنده‌ی سینمایی ایران است و تقریباً اغلب منتقدان ایرانی بر این حقیقت اذعان دارند. اما او یکی از مرگ‌بازان نیز هست و به گمان من از دیرباز مرگ یکی از دغدغه‌های مهم او بوده است. البته این دغدغه...

پنج تار مو
رضا کاظمی
: در همان اوان نوجوانی هم به‌خوبی می‌توانستم درک کنم که میان دشواری متن کریمی و فلان منتقد یبس، تفاوتی اساسی هست. کریمی دل‌بسته‌ی ادبیات بود و نوشته‌ای از او نبود که ارجاعی به یک کتاب، نمایش‌نامه، مقاله و... نداشته باشد. بگذارید جمله‌ی بالا را درست‌تر کنم: کریمی دل‌بسته‌ی «خواندن» بود و..

بازگشت به خانه
مانی حقیقی
: امروز که بیش از سی سال از آن بعدازظهر مطبوع اردیبهشت 63 می‌گذرد، هنوز نمی‌دانم، و نمی‌توانم تصور کنم، که ایرج کریمی در من چه دید. من یک پسربچه‌ی فسقلی با سواد نصفه‌نیمه‌ و تکبر تین‌ایجری بودم و او در آستانه‌ی انتشار کتابی در تحلیل سینمای عباس کیارستمی بود؛ چندین و چند سال پیش از آن‌که کسی به سینمای کیارستمی اعتنایی بکند...

ابدیت و یک مرد
پوریا ذوالفقاری
: هر نوشته‌ی ایرج کریمی برای نگارنده سند روشنی است از این آموزه که عرصه‌ی فرهنگ جای خشونت کلامی نیست. همین خصلت از ایرج کریمی آبرودار فرهنگ و هنر ساخت. دیده‌بانی که حوزه‌های مختلف سینما و تئاتر و هنرهای تجسمی و ادبیات را رصد می‌کرد و...

ایرج كریمى نمرد، آزاد شد...
آران جاویدانی
: ایرج: نگران من نباش آران عزیز! دیروز براى مشورت و با پارتى‌بازى پیش پروفسور قوام‌زاده رفتم كه گفت باید ازم مغز استخوان بگیرند. خوش‌بختانه دكتر سیدطاهر را كه به توصیه‌ی دكترى در بیمارستان گلستان (نیروى دریایى) پیشش رفته بودم تأیید كردند و...

دوباره از اول
خسرو دهقان
: با احترام با همه برخورد می‌کرد. حتی با کسانی که جدل داشت و آبش با آن‌ها به یک جوی نمی‌رفت. کمی و ذره‌ای عصبی بود، اما زیاد عصبانی نمی‌شد. وقار خاصی داشت که گاهی منویات و هیجان‌های درونی‌اش را پنهان می‌داشت...

یادم نمیرود...
مجید برزگر: پرویز
را که دید به نظرم ذوق‌زده شده بود. نه این‌که فیلم خوبی‌ست اما پیدا بود فیلم، نظرش را جلب کرده. آخرین نقدش را هم بر پرویز نوشت. دو بار نوشت و هنوز می‌گفت باید یک بار دیگر بنویسم؛ و...

دارد تمام میشود...
فریبا كامران
: از ایده‌ی کار بعدی می‌گویی که بر اساس یکی از داستان‌های ریموند کارور نوشته‌ای؛ پر از شور زندگی و در عین حال پر از سایه‌ی مرگ. باز شخصیتی که در اثر تصادف می‌میرد و باز زنی که آذر نام دارد و از سرطان رنج می‌برد... می‌گویم چرا این قدر مرگ؟...

اشارتی به حیاتی دیگر
كامران یراقچی
: یکی از ماندگارترین و زیباترین نقدهای ایرج کریمی برای من نقدی است که بر فیلم یک روز نوشته است. ساخته‌ی خانم لون شرفیگ و با بازی درخشان آن هاتاوی و جیم استرجس. فیلمی که هر دو بر سر آن تفاهم داشتیم و تقریباً به یک اندازه هر دو از آن لذت برده بودیم...

روشنفکری کسبوکار من نیست
جواد طوسی
: متأسفانه در جامعه‌ی ما روشنفکری به شکل بد و متظاهرانه و متفرعنانه‌اش توی بورس است، اما ایرج یک «روشنفکر ایرانی» بی‌حاشیه به مفهوم درست و واقعی‌اش بود. او با این مشخصه، هیچ موقع دوست نداشت اتیکت روشنفکری بزند و...

زخمها و لبخندها
شهزاد رحمتی
: ایرج قطعاً یكی از بزرگ‌ترین و باصفاترین این جزیره‌های پراكنده و جداافتاده بود؛ و نیز یكی از معدود شخصیت‌های اصیل و بی‌نقاب و ناب در میان انبوه بی‌شمار نسخه‌های اغلب جعلی و بدلی روشنفكر، نویسنده، هنرمند، و انسان. هیچ چیزی در وجود او قلابی نبود...

ده فرمان ایرج کریمی
محسن جعفری‌راد:
صفحاتی مثل «مباحث تئوریک»، «تماشاگر»، «از چشم سینما» و گاه «نقد فیلم» کار شده و تفاوت‌های آشکاری با دیگر نوشته‌ها دارد که این متن بنا دارد به برخی از مهم‌ترین آن‌ها بپردازد...

...یأس موقرانه‌ی برگی، كه بیشتاب، بر خاك مینشیند
هوشنگ گلمكانی
: ام ایرج كریمی با عنوان «مباحث تئوریك» مجله آمیخته است. این عنوان از نخستین شماره‌ها و پیش از ورود ایرج هم در مجله وجود داشت، اما به تجربه دریافته بودیم كه مطالب تئوریك ترجمه‌ای چندان به كار خواننده نمی‌آید. ایرج بحث تئوریك را ملموس و مفهوم و كاربردی كرد؛ این‌جایی كرد، با شیوه‌های استدلال این‌جایی و...

محمد رسولاللهص (مجید مجیدی): نماهنگ ناهماهنگ
مهرزاد دانش:
فیلم در ایجاد ارتباط ارگانیک میان بخش‌های مختلف روند زندگی پیامبرص در دوران خردسالی و کودکی ناموفق است و فضایش با تمهیدهای تکراری متوالی (جمله‌های قصار قالبی، موقعیت‌های فرامادی، تأکید بر طبیعت پیرامون، و مرگ نزدیکان) پر شده است. فیلم‌ساز بیش از آن‌که به کندوکاو در محیط اجتماعی و فرهنگی زیستگاه پیامبرص توجه کند و...

ای بشیر ما، بشر بودی و پاک
اشكان راد
: به این بپردازیم که چرا رویکرد روایی سازندگان اثر به زندگی خاتم‌الانبیا با محوریت معجزه صحیح نبوده است. نکته‌ی اول این‌که بر خلاف تصور رایج، رسولان الهی، در دعوت خود هیچ‌گاه از دو شیوه استفاده نمی‌کردند: وعده‌ی بهشت کردن دنیا را نمی‌دادند و خلق را با معجزات مرعوب نمی‌ساختند. زندگی سخت و پر از محرومیت‌های مادی خود انبیا بهترین دلیل برای مدعای اول است...

شکوه تکنیک و غیبت مؤلف
بهزاد عشقی
: محمد رسولاللهص فیلم بسیار شکوهمندی است و البته شکوه ظاهری‌اش حیرت کسی را برنمی‌انگیزد یا لااقل کسی این شکوه را به پای خلاقیت فردی فیلم‌ساز نمی‌گذارد. فیلم محصول سرمایه و فناوری و صحنه‌آرایی و طراحی لباس و چهره‌آرایی و جلوه‌های ویژه و شمار زیاد هنروران است. اما این جلوه‌ها به تنهایی نمی‌توانند فیلمی اندیشگون و هنرمندانه بیافرینند...

گفتوگو با مجید مجیدی: عظمت در حجم و اندازه نیست، در حس و نگاه است
شاهین شجری
کهن: مجیدی مثل همیشه خونسرد و آرام بود، اما پشت چهره‌ی مطمئنش می‌شد رنج فشارهای این روزها را حس کرد. در سرزمینی که برداشتن سنگ بزرگ معمولاً نشانه‌ی نزدن است، او قافله‌ی پرمسافرش را به منزل مقصود رسانده و لااقل اولین فیلم این سه‌گانه‌ی سترگ را از آب‌وگل درآورده است، هرچند می‌گوید برنامه‌ی قطعی و دقیقی برای ساخت دو فیلم بعدی ندارد و می‌خواهد تجربه‌اش را در اختیار فیلم‌سازان دیگر بگذارد که آن‌ها به جای او روی صندلی کارگردانی بنشینند. تکیه‌کلام این روزهای مردی که یک‌تنه سنگ بزرگ را برداشت، این است که «زمان همه چیز را مشخص می‌کند. من کار خودم را کرده‌ام و چشم امیدم به فرداست...»...

مزار شریف (حسن برزیده): خنجر از پشت میزند دشمن...
مازیار معاونی:
زمانی که روایت‌های رسمی فاجعه‌ی هفده مرداد 1377 مزارشریف را مرور می‌کنیم متوجه می‌شویم مسیر حرکت برزیده از سکانس ابتدایی تا انتهای فیلم مسیری است وفادار به اصل واقعه‌ی تاریخی و در واقع فیلم‌ساز با در نظر گرفتن چنین تمهیدی یکی از مهم‌ترین چالش‌های همیشگی بین سینماگران و مورخان را خنثی کرده است؛ لزوم وفاداری به واقعیات انکارناپذیر تاریخی از سویی و ضرورت...

پرسه و پرسش
نیکان نصاریان
: مزارشریف نمونه‌ای قابل‌اعتنا در جمع فیلم‌های دولتی و پرهزینه محسوب می‌شود و نشان می‌دهد که اگر هزینه‌ها درست استفاده و به شعور مخاطب احترام گذاشته شود، می‌توان آثاری خلق کرد که...

گفتوگو با عبدالحسن برزیده درباره‌ی «مزارشریف»: یک فیلم افشاگرانه...
محسن جعفری
راد: حسن برزیده کارگردانی باسابقه اما کم‌کار است. او تا پیش از این فیلم‌های دکل، پرواز خاموش و روایت سه‌گانه (اپیزود دوم) را ساخته و برای چهارمین فیلمش از سال 77 درگیر موضوع کشتار دیپلمات‌های ایرانی در کنسولگری ایران در مزارشریف افغانستان بوده که بالأخره سال گذشته توانست آن را بسازد. مزارشریف در جشنواره‌ی فجر در اکثر رشته‌ها نامزد دریافت جایزه شد و حالا در اکران عمومی، برزیده اعتقاد دارد که قابلیت لازم برای ارتباط مؤثر با مخاطبان گسترده را نیز دارد...

قندون جهیزیه (علی ملاقلیپور): یک تلنگر ملیح
شاهپور عظیمی:
به چند دلیل ساده سینمای ایران به فیلم‌هایی مانند قندون جهیزیه نیاز دارد. از بس که چپ‌و‌راست فیلم‌های جورواجوری دیده‌ایم که کاری به داستان و داستان‌گویی ندارند و اصلاً برای مخاطب ساخته نمی‌شوند، دل‌مان لک زده برای فیلمی که هیچ ادعایی ندارد جز این‌که آمده داستان سرراستی را تعریف کند...

عشقبازی و پریشانی
پوریا ذوالفقاری
: مهم‌ترین دلیل موفقیت نسبی علی ملاقلی‌پور در این فیلم روشن بودن تکلیف و شناختش از آدم‌های اصلی داستان است. مثلاً ورود گروه فیلم‌سازی به خانه‌ی زوج اصلی به عنوان پرده‌ی دوم ماجرا و پس از به اوج رسیدن سرگردانی زن و مرد، می‌توانست عملاً فیلم را پریشان کند یا به ورطه‌ی...

از قندی تا پاژنگ!
ریحانه عابدنیا
: قندون جهیزیه یک کمدی اجتماعی متوسط و آشفته است که از منظر تعدد آدم‌ها و رخدادهای فرعی در لوکیشن محدود به یک آپارتمان، برخی الگوهای دهه‌ی شصت مثل آپارتمان شماره‌ی سیزده و اجارهنشینها را به یاد می‌آورد؛ با داستانی که..

316 (پیمان حقانی): فرمی نامتعارف برای محتوایی آشنا
مازیار فکری
ارشاد: 316 به موازات حذف ابزار و مصالح انسانی درام، اشیا را جای‌گزین کهن‌الگوهای رایج دراماتیک می‌کند. پاها و کفش‌های شخصیت‌ها به‌تدریج هویتی قابل‌بازشناسی پیدا می‌کنند و به شخصیت‌های اصلی فیلم بدل می‌شوند. فرم پاها شخصیت آدم‌ها را پرداخت می‌کند و شکل و کیفیت کفش‌ها، روحیات و طبقه‌ی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن‌ها را عیان می‌سازد...

اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر (شهرام مکری):
دنیای قهرمانانه‌ی یک دومینوی مسخره!
محمدسعید محصصی:
در نخستین نگاه بینند‌ه‌ی عادی به اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر شاید این احساس به او دست بدهد که چه‌قدر این فیلم نسبت به ماهی و گربه شادتر است. این طور هم هست و چه خوب البته...

شهرام، سینمای تجربی و چند داستان دیگر...
مازیار فکری
ارشاد: نوآوری‌های مکری در اشکان... را از سه منظر می‌توان بررسی کرد. او در ساختار روایت و شیوه‌ی گسترش پیرنگ روایی به‌شدت متکی بر فرم‌های ادبی معاصر است. خرد کردن متن و بر هم زدن توالی زمانی، به منظور کشف واژگونه‌ی حقیقت و...

یحیی سكوت نكرد (کاوه ابراهیمپور): اندوه بزرگی است،انبوه انتظار
محسن جعفری
راد: در هر درامی قالب روایت و نوع شخصیت‌پردازی می‌توانند مهم‌ترین عوامل تعریف داستان باشند که در یحیی سکوت نکرد سعی شده این عوامل به اندازه، طراحی و ترسیم شوند. از لحظه‌ی حضور یحیی در خانه می‌توان ارتباط او با دنیای خارج را به چند بخش تقسیم کرد که بر پایه‌ی...

چهارراه حوادث: رفتن به وقت ایستادن، یا برعكس
هوشنگ گلمکانی:
شاعر گرامی سیدعلی صالحی با شروع نمایش فیلم مردن به وقت شهریور (هاتف علیمردانی) طی بیانیه‌ای، اطلاع‌رسانی و اعتراض كرده كه «فیلم مردن به وقت شهریور هیچ ارتباطی با مجموعه شعر «عاشق شدن در دی ماه/ مردن به وقت شهریور» ندارد و مسئولان و کارگردان این فیلم بدون اجازه‌ی رسمی و کتبی از شاعر، اقدام به مصادره‌ی این عنوان کرده‌اند. از آن‌جا که کارگردان فیلم اعلام کرده که استفاده از شعر صالحی با اجازه‌ی او بوده‌، قانوناً اعلام می‌شود که اگر اجازه‌نامه‌ای دارند‌، حتماً منعکس کنند، وگرنه مخاطبان...

2 لینک این مطلب


صفحه اصلی  وبلاگ مسعود مهرابی نمایشگاه کتاب‌ها تماس

© Copyright 2004, Massoud Merabi. All rights reserved.
Powered by ASP-Rider PRO