دورنما
پروندهی يك موضوع:
بدلكاری و بدلكاران
بدلكار خوب، بدلكار زنده است: مجموعه مطالبی دربارهی بدلكاری و بدلكاران در سينمای ايران و جهان/ همهی چيزهايی كه شايد بخواهيد دربارهی بدلكاری بدانيد/ ياكيما كانوت، اسطورهی بدلكاری/ گفتوگو با استيو تراگليا، مربی و مجری بدلكاری/ چهگونه بدلكار میشوند؟/ گفتوگوی فريدون جيرانی با پيمان ابدی، بدلكار حرفهای و جوان سينمای ايران/ گفتوگو با اكبر اصفهانی، بدلكار قديمی و پيشكسوت سينمای ايران/ در ستايش قهرمانان گمنام سينما
در اين پرونده ضمن ارائهی مطالبی دربارهی اين حرفه در سينمای جهان و زيروبم و ريزهکاریهای آن، دو بدلکار حرفهای خارجی را معرفی کردهايم و دو بدلکار ايرانی؛ از قديم و جديد. از خارجیهای قديمی، ياکيما کانوت که اسطورهی اين کار و بدعتگذار بسياری از جلوههای جذاب اين حرفه در دنيا بوده و تنها بدلکاری است که اسکار گرفته. استيو تراگليا هم از جوانهای اين حرفه است. در سينمای ايران، اکبر اصفهانی که عکاسی فيلم هم کرده، بیگفتوگو فعالترين و پرکارترين بدلکار سينمای ايران است که از دههی 1340 تا حدود ده سال پيش، با وجود امکانات محدود سينمای ايران، بدلکار بسياری از بازيگران ايرانی بود. اما اخيراً جوانی ـ پيمان ابدی ـ که چند سال تجربهی حرفهای بدلکاری را با معيارهای سينمای دنيا در آلمان اندوخته به وطن بازگشته و با کارهايی که در چند فيلم و سريال انجام داده، دارد معيارهای اين حرفه را در سينما و تلويزيون ما تغيير میدهد. در اين پرونده، گفتوگوهايی خواندنی با اين بدلکاران قديمی و جديد هم داريم.
پروندهی يک موضوع:
سينما و روان
مجموعه مطالبی دربارهی رويكرد سينما به روانكاوی و روانشناسی/ روانشناسی سينمای غربی و مخاطب شرقی، با تأکيد بر سينمای علمیخيالی و سازوکارهای دفاعی روانی / مغزکاوی به جای روانکاوی: مغز، پردهی سينماست/ تصوير درمانگران بيماران روانی در سينمای ايران: شش چهره/ سينما در فاصلهی بين واقعيت و رؤيا / گفتوگو با دكتر محمد صنعتی: تماشای تماشاگر/ گفتوشنودی دربارهی سينما و روانپريشی: جذابيتها و رنج جنون و رهايی/ بيماری روانی و درمان آن در فيلمها: اگر ونگوگ درمان میشد/ نگاهی به جلوههای روانشناسی در سينمای ايران: سير روز در شب
مصطفی جلالیفخر: پروندهی «سينما و روان» حدود شش ماه طول کشيد تا ذرهذره شکل گرفت، چون کسانی که در هر دو زمينه صاحبنظر باشند، کم و گرفتارند و گاهی بدقول. شايد مهم اين است که میتوانيم طبيبگونه مدعی شويم که اين، نخستين پروندهی «فوق تخصصی» سينمايی در مطبوعات ايران است؛ چيزی شبيه جراحی قلب و عروق! و البته يکی از دشواریها نيز همين بود: حفظ سطح قابل فهم برای خوانندگان غير متخصص، و در عين حال رعايت نکتههای تخصصی در مطالب برای کندوکاو در زاويههای کمتر ديدهشدهی سينما، و نگاهی علمی که روزبهروز بيشتر به کار سينما میآيد. در سالهای اخير نوعی نقد روانشناختی آثار هنری رواج يافته که سطحی، شخصی و دور از يافتههای علمی است. حضور و تحليلهای متخصصان در اين پرونده، در پی نگاه و توقع درستتری نسبت به اين مقوله است. با آنکه بعضی از تلاشهایمان برای تدارک يک پروندهی همهجانبه به ثمر نرسيد، باز هم حجم مطالب فراتر از ظرفيت يک شماره بود و مجبور شديم چاپ بخشی از آن را به شمارهی بعد موکول کنيم. حاصل کار دقيق و خواندنی شده و البته مطالعهاش حوصله و تأمل هم میطلبد.
چراغ جادوی رولينگ:
هری پاتر و خالقش
مجموعه مطالبی دربارهی پديدهی هری پاتر، نويسندهاش جی. كی. رولينگ و رويكرد سينما به آن/ دنيای هری پاتر و فرقهی ققنوس/ طلسم باطل/ استيون كينگ دربارهی هری پاتر: وزارت جادوی جی. كی. رولينگ/ هری پاتر و اسطورههای گذشته و حال/ ديدگاه يک مخالف هری پاتر: طلسم پاتر بر من اثر نكرد/ چهگونه مادر تنهايی كه با كمكهزينهی دولتی زندگی میكرد، از ملكهی انگلستان ثروتمندتر شد: دست كشيدن به چراغ جادو/ برخی از منابع و كسانی كه بر رولينگ تأثير گذاشتند: رد پاهايی از گذشته و حال/ گاهشمار هری پاتر
شهزاد رحمتی: اينك كه فرايند انتشار هفت كتاب هری پاتر پس از ده سال پرهياهو به پايان رسيده، ارائهی جمعبندیای در اين زمينه ضروری به نظر میرسد. اگر از طرفداران پروپاقرص هری پاتر باشيد كه هيچ. ولی حتی اگر جزو آن دستهای هم باشيد كه به واسطهی نفرت از اين كتابها نسبت به هر پسر كودك و نوجوانی كه عينكی با قاب گرد بر چشم و زخمی بر پيشانی داشته باشد، آلرژی پيدا كردهاند، چنانچه از خصلت البته كميابی به نام انصاف بیبهره نباشيد، نمیتوانيد اهميت عظيم اين مجموعه كتابها را انكار كنيد. احتمالاً خود شما هم در ميان دوروبریهایتان كودكان، نوجوانان يا حتی بزرگسالانی را ديدهايد كه در سراسر عمر كوتاه يا بلندشان طرف كتاب و كتابخوانی هم نرفته بودند، ولی اسير جادوی هری پاتر شدند و برای اولين بار در زندگی با ميل و رغبت تمام، كتاب دستشان گرفتند و آن را نخواندند بلكه بلعيدند. به همهی اين دلايل و دلايل ديگر، لازم ديديم كه مجموعهای نسبتاً پروپيمان را به اين پديدهی مهم معاصر اختصاص دهيم.
ديويد لينچ و اينلند امپاير
كابوسهای خواب و بيداری
مجموعه مطالبی دربارهی ديويد لينچ و آخرين فيلمش اينلند امپاير/ هزارتوی هيچ/ گفتوگو با لينچ و بازيگر نقش اصلی فيلم، لورا درن: زندگی شيرين میشود!/ گفتوگو با لينچ دربارهی دنيايش: نمیخواهم درمان شوم!/ كاربرد صدا در فيلمهای لينچ: نيمی از فيلمهای لينچ، صداست / گفتوگو با جوآن هاوكينز، استاد دانشگاه، دربارهی فيلمهای لينچ: جيمز استيوارت مريخی
ديويد لينچ با فيلم آخرش اينلند امپاير نشان داد كه در 61 سالگی همچنان با سازشكاری و عافيتانديشی ميانهای ندارد و هنوز هم سينمای نامتعارف، خاص و شخصیاش را دنبال میكند. تازه نهتنها چيزی از غرابت دنيايش كم نشده، بلكه شايد حتی راديكالتر هم شده باشد. فيلم به لحاظ غرابت، از بزرگراه گمشده و جادهی مالهالند نيز فراتر رفته است. او لجوجانه نه به تماشاگرش باج میدهد و نه اعتنايی به ملاحظات تجاری رسانهاش دارد و نه از تجربههای تازه میترسد. همين يكدندگی، گذشته از همهی ويژگیهای ستايشانگيز اين فيلمساز يگانه و آثارش، به خودی خود جای تحسين دارد. به هر حال، آخرين اثر لينچ را بهانه كرديم تا در مجموعهای متشكل از مقاله، نقد و گفتوگو نه فقط به اين فيلم بلكه در مقياسی وسيعتر به دنيای جذاب لينچ و دغدغههايش بپردازيم.
پدرو آلمودووار و بازگشت
باد گرم مرگ
مجموعه مطالبی دربارهی بازگشت (پدرو آلمودووار)/ دو نقد بر فيلم/ يادداشتهای روزانهی كارگردان: دودکش هستم، هوا را گرم میکنم!/ آلمودووار و پنهلوپه كروز (بازيگر اصلی فيلم) از بازگشت میگويند: جهان رنگارنگ درون زنان/ آلمودووار دربارهی نکتهها و جزيياتی از بازگشت: رودهای خروشان مرگ
امير قادری: اميدوارم اين پرونده نقطهی شروعی باشد برای شما تا تماشای فيلمی را تجربه کنيد که در زندگیتان تأثير خواهد گذاشت. فيلم خوب داريم و فيلم بد؛ اما محصولاتی وجود دارند که اين مرزها و توصيفها و دستهبندیها را درمینوردند و به فيلم به مثابه يک اثر هنری تبديل میشوند. کليتی برگرفته از وجود خالقشان که چيزی تازه به دنيای اطرافمان اضافه میکنند. جالب است که هر چه میخواهم دربارهی بازگشت بگويم، به نوعی تبديل میشود با آنچه که آلمودووار میخواهد دربارهی آدمهای داستاناش به ما منتقل کند. بهنظرم تأثيری که هر کدام از آدمهای اين دنيا در زندگی همديگر دارند، بين ما و فيلم بازگشت هم میتواند برقرار باشد.