کارتون ادیتورال (Editorial Cartoon) یا «کاریکاتور روزنامهای»، مانند بسیاری از پدیدههای هنری عصر ما، ارمغانیست از دوران رنسانس و تجدید حیات هنری اروپا. با نگاه به گذشته، ردپای این هنر مردمی را تا پاپیروسهای مصری نیز میتوان یافت. ولی چیزی که ما امروز آن را کاریکاتور روزنامهای مینامیم و میشناسیم، به شکل کنونی در قرن هفدهم میلادی شکل گرفت. پدید آمدن شیوههای تازهای برای تکثیر یک اثر هنری در آن سالها، مثل لیتوگرافی، کلیشه سازی، کندهکاری و چاپ، کاریکاتور را به شکل هنری مردمی، مطلوب عامه کرد. در نخستین روزهای نشو و نمای این هنر، با نامهایی چون «اگوستینو کاراچی Agustino Caracci» و «جیوانی برنینی Giovanni Barnini» در ایتالیا به عنوان پیشگامان هنر کاریکاتور و طنز ترسیمی برمیخوریم. ولی اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی ایتالیا در آن زمان، به گونهای نبود که این هنر بتواند بدانسان که باید و شاید تاثیری فراگیر داشته باشد.
در اواخر قرن هفدهم میلادی، آزادی بی قید و بند مطبوعات در هلند از سویی و گرد آمدن گروه بسیاری از نقاشان و هنرمندان وقت در این کشور، هلند را میدان فعالیت کاریکاتوریست پرکاری چون «رومین دو هوگ Romin De Hoog » ساخت. شهرت و محبوبیت او حتی از مرزهای کشورش فراتر رفت تا جایی که کاریکاتورهایش با ترجمه و زیرنویس، راهی فرانسه و انگلستان شد.
در همین زمان، در فرانسه و انگلیس نیز، با توجه به اوضاع و احوال سیاسی، کاریکاتور به عنوان حربهای در درگیریهای جناحهای مختلف سیاسی مورداستفاده قرار گرفت. «ویلیام هوگارت William Hugart» از جمله کسانی است که در این راه، مکتب تازهای در انگلستان بهوجود آورد. آثار هوگارت راهگشای افراد دیگری در این زمینه شد، که از میان آنها نام «جیمز گیلاری James Gillary» پدر و بنیانگذار کاریکاتور سیاسی در انگلستان و «رونالدسون Rolandson» بیش از همه میدرخشد. فرانسویان نیز به نوبهی خود در این راه در تکاپو بودند. کاریکاتور سیاسی که در دوران لویی شانزدهم بهشدت سرکوب شده بود، قبل و در جریان انقلاب کبیر فرانسه، جان تازهای گرفت و رونق بخش شبنامههایی شد که به مدد صنعت چاپ دست بهدست در میان مردم میگشت. پس از پایان انقلاب، اتفاقی در پاریس افتاد که آینده طنز ترسیمی و کاریکاتور روزنامهای را دگرگون کرد. در نوامبر سال 1830 «شارل فیلیپون Philipon Charles» سنگ بنای نشریهای بنام «کاریکاتور» را گذاشت که میتوان از آن به عنوان نخستین نشریه صرفاً فکاهی و انتقادی سیاسی یاد کرد. این نشریه که به صورت هفتگی منتشر میشد، پس از چهار سال مبارزهی سخت، جریمه و توقیف شد. ولی فیلیپون از پای ننشست و نشریه دیگری با نام «شری وری» منتشر کرد. فیلیپون که خود کاریکاتوریست زبردستی بود در هر شماره، بر اساس یکی از مسائل روز فرانسه، طرحی را اجرا و چاپ میکرد. از میان کاریکاتوریستهایی که با فیلیپون در نشریه «شری وری» همکاری داشتند، نام «اونره دومیه Honore Domieh» بیش از دیگران توجهبرانگیز بود. او در ابتدا، پیش از آنکه کاریکاتوریستی با طرحهای سیاسی باشد، طراح چیره دستی بود وابسته به احساسات رقیقهاش، اما زمانیکه به خاطر به تمسخر گرفتن شاه در یکی از آثارش به زندان افتاد به عنوان کاریکاتوریستی سیاسی شهره شد.
انتشار «شری وری» و اقبال زیاد مردم از آن، راهگشای نشریات مشابهی در دیگر کشورهای جهان شد. چهارده سال بعد، در 1841 هفتهنامهی «پانچ Punch» با هیبتی مشابه «شری وری» در انگلستان پا به عرصه وجود گذاشت. کاریکاتوریست اصلی این نشریه «جان لیچ John Lich» بود که میتوان کارهایش را الگوی اصلی کاریکاتور روزنامهای به شکلی که بعداً در تمام جهان مرسوم شد دانست. از دیگر کاریکاتوریستهای «پانچ»، «جان تدنیل John Tedniel» است که ابتکارهایش در سمبلسازی تا به امروز ـ کمابیش ـ مورد استفاده کاریکاتوریستهای جهان است. سمبلهایی نظیر «جان بول John Bool» سمبل انگلیس ــ «عمو سام Uncle Sam» سمبل امریکا ــ شیر بریتانیا و خرس روسیه ازجمله ابتکارهای اوست.
همزمان با این تحولات، کاریکاتوریستهای کشورهایی مانند آلمان و ایالات متحده آمریکا نیز به نوبه خود در این زمینه فعالیت داشتند. در آلمان نشریههایی مثل «کلادراتچ Cladradatch» چاپ برلین و «دی فلی جند بلاتر De Feli Gend Blater» گام در راهی گذاشتند که سلف آنها «پانچ»، پیشتر گذارده بود.
از بنیانگذاران کاریکاتور آلمان میتوان از بزرگانی چون «اولاف گولبرانسون Olaf Gulbranson»، توماس تئودورمین Thomas Teodorhein و «برونو پارک Bruno Park» نام برد که با آثارشان در واپسین روزهای قرن نوزدهم، آلمان را به صورت کانون پرحرارت کاریکاتور سیاسی اروپا درآوردند. بااینحال در ایالات متحده آمریکا، پس از چندین سال تقلید و عاریتگرفتن از کاریکاتور سنتی اروپا، با وقایعی چون برگزیده شدن جکسون به ریاست جمهوری، جنگ مکزیک، جنگهای داخلی و موضوع بردگی، کاریکاتور امریکا رفتهرفته رنگ بومی به خود گرفت. «توماس ناست Thomas Nast» نخستین نامیست که در کاریکاتور در امریکا به آن برمیخوریم ـ در هفتهنامه «لسلی Leslie » به خبرنگاری مشغول بود. او با کشیدن کاریکاتوری در دفاع از نظر ابراهام لینکلن دربارهی بردگان، به جرگه کاریکاتوریستهای حرفهای جهان پیوست و از آن پس کاریکاتورهایش همواره روشنگر وقایع و رویدادهائی بود که صفحات تاریخ ایالات متحده امریکا را پوشانده است. الاغ سمبلیک حزب دموکرات و فیل نشان حزب جمهوریخواه ـ که هنوز مورد استفاده کاریکاتوریستهای امریکائی و غیرامریکائی است ـ از یادگارهای توماس ناست است.
از آن هنگام تاکنون، کاریکاتور همواره زینتبخش صفحات روزنامههای معتبرجهان است، و جزئی جدانشدنی از آن محسوب میشود. کاریکاتور، مانند ستونهای ثابت روزنامهها، طرفداران خاص خود را دارد. مردم کنجکاوانه در کنار رویدادهای اجتماعی و سیاسی مملکتشان، جویای آنند که بدانند کاریکاتوریست و طنزپرداز موردعلاقهشان چگونه و از چه زاویهای به مسائل حاد جامعه نگریسته است.
از ویژگیهای کاریکاتور روزنامهای ـ از دیرباز تاکنون ـ آمیختگی آن با نوعی کلام است؛ نه تا آن حد که بدون کلام تصویر گُنگ و بیمحتوا باشد، و نه تا حدی که بدون تصویر هم، مطلب ادا شود. بلکه نوعی از کلام که در تقویت مفهوم کاریکاتور روزنامهای و نزدیکتر کردنش به درک مردم که متقاضیان اصلی آنند، ایفاکنندهی نقشی استوار باشد. «سر دیوید لاو»، کاریکاتوریست نامآور انگلیسی، «کاریکاتور روزنامهای» را اینطور تعریف میکند: «کاریکاتور روزنامهای تصویری است آشکار کننده و سمبولیک، که از رهگذر طنز درآید و نکتهای را زیرکانه بازگو کند.»