پول مردم
کجا دفن میگردد؟!
تابستان چهل سال پیش، سندیکای سینماها (سینماداران ایران) در حرکتی بینظیر ـ حتی تا امروز ـ جزوهای در تیراژ زیاد بین تماشاگران پخش کرد. این جزوه ی ۱۴صفحهای تازهیاب، نهتنها سندیست یکه از وضعیت سینماهای ایران در چهار دهه پیش، که آینهایست از وضعیت حسرتانگیز اقتصادی آن سالها؛ روزگاری که بلیت سینماهای تهران ۶تا ۳۰ریال قیمت داشت (در شهرستانها کمتر بود) و دلار ۸۵ ریال.
خواندن متن کامل این جزوه برای آنها که در وبلاگها و سایتها دنبال مطالب هیجانانگیز و معرکه و کولاک هستند ـ البته ـ کسالتبار است. ولی برای علاقهمندان به تاریخ سینما در ایران، نکتههای جذاب و خاطرهانگیز بسیار دارد.
قبل از خواندن متن، اشاره به چند نکته، چشمانداز بهتری از آن سالها میدهد:
۱- بعد از سال ۱۳۴۳ تعداد سینماهای تهران افزایش یافت و از ۷۸ سینما به ۱۰۹ سینما در سال ۱۳۵۶ رسید. اینک بعد از گذشت چهل سال، بهرغم آنکه جمعیت تهران پنج برابر شده ، تعداد سینماهای تهران ۸۴ تاست که چهارتای آنها سالن فرهنگسراهاست.
۲- مشکل عمده ی سینماداران امروز، وزارت اقتصاد و دارایی و گمرک و … نیست، بلکه نداشتن فیلم خوب و جذاب و پرمخاطب است که کسب و کارشان را از رونق انداخته است. اگر قانون سخت نمیگرفت، تابهحال بیشتر سینماداران، سینماهایشان را به قیمت مناسب فروخته و بسازوبفروشها بهجای سالنهای خلوت سینما، پاساژهای پررونق ساخته بودند.
۳- امروزه شهرداری از هر بلیت برای فیلم ایرانی ۵ درصد و از فیلم خارجی ۲۵درصد دریافت میکند. سینماداران بهغیر از هزینه نوسازی که شهرداری تهران آن را برای سال جاری ۴۰۰درصد افزایش داده، برای هر دسته بلیت ۱۰۰۰ برگی نیز، ۶۰۰ تومان هزینه چاپ میپردازند.
۴- بهغیر از ۲ درصدی که وزارت فرهنگ و ارشاد بابت هر بلیت میگیرد و آن را به حساب خانه سینما واریز میکند تا خرج دستاندرکاران سینما شود، وزارت اقتصاد دارایی تا سال ۱۳۸۱ مالیات متناسبی براساس اظهارنامه مالیاتی سینماداران از آنها دریافت میکرد که از سال ۱۳۸۲ سینماها مشمول معافیت مالیاتی شدند.
۵- هر فیلم سینمایی ۲ ساعته ی 35 میلیمتری، حدود ۳۰ کیلوگرم وزن دارد. گمرک دیگر کیلویی از واردکنندگان فیلم سود بازرگانی نمیگیرد. در حال حاضر بنیاد سینمایی فارابی واردکننده ی عمده ی فیلمهای سینماییست و 10 درصد ارزش قیمت اعلامشده ی فیلم (CIF) به گمرک میپردازد. برای مثال اگر ارزش یک فیلم سینمایی ۷ هزار دلار اعلام شود، واحد بازرگانی فارابی بایستی با حق بیمه (صد و پنجاه هزار تومان) و انبارداری (بیست هزار تومان) جمعاً ششصد و چهل وچهارهزار تومان ریال گمرکی بدهد.
۶- قیمت بلیت سینماها در سال ۱۳۸۳ به طور متوسط حدود یک دلار است. درحالیکه چهل سال پیش مردم حدود ۲۰ سنت برای هر بلیت میپرداختند.
۷- با آنکه روی جلد این جزوه نوشته شده «تهران شهریور ماه ۱۳۴۳»، اما از نیمهی مرداد تا مهر ماه آن سال در سینماها پخش شد.
۸- به رغم جستجوی فراوان در آرشیوها، متاسفانه عکس مناسبی از نمای بیرونی سینماها در آن سالها نیافتم.
و، متن را به شیوه امروزی ویراستاری نکردم تا حالوهوای خاص نگارش آن سالها از دست نرود.
هموطن عزیز
اگر بیقاء و ادامه کار مؤسسات سینمائی در این کشور علاقمند هستید حتماً این مختصر را تا آخر با دقت مطالعه فرمائید
خواننده گرامی
این مختصر حاوی حقایقی است متکی بارقام گویا که متاسفانه تاکنون باطلاع مردم نرسیده است.
در شرایط دشواری که امروز برای مؤسسات سینمائی پیش آمده این ضرورت کاملا احساس میشود که باید تمام حقایق مسلم و غیرقابل انکار بمدد ارقام و آمار برای مردم بازگو شود تا معلوم گردد نتایج کار و تلاش شبانهروزی مؤسسات سینمائی و پول مردم چه میشود و کجا دفن میگردد؟ مخصوصاً هدف ما از انتشار و انعکاس این مطالب آنست که هر هموطن بدرستی بداند پولی که برای ورود بسینما میپردازد بکجا میرود؟
آگاهی و قضاوت عادلانه مردم برای ما ارج و اهمیت بسیار دارد
از کلیه خوانندگان تقاضا داریم هرگونه ابهامی در مندرجات این مجموعه بنظرشان رسید کتبی یا تلفنی و یا شفاهی از اعضای هیئت مدیره سندیکای سینماها توضیح بخواهند. بیتردید تمام مطالب لازم و کلیه مدارک و ارقام در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
خواننده عزیز؛ بعضی افراد دانسته یا ندانسته هنگام طرح مشکلات سینماها بدون توجه و واقعبینی این موضوع را پیش میکشند که مگر چه میشود اگر اساساً سینمائی وجود نداشته باشد؟ سینما که نان و آب نیست که شخص نتواند بدون آن بحیات خود ادامه دهد؟ این طرز استنباط و این نوع استدلال نمودار عدم آشنائی با احتیاجات حتمی جامعه و ضرورتهای زندگی اجتماعی است. زیرا لازم بتذکر نیست که هنر سینما و فیلم در جهان کنونی روزبروز نقش قاطعتر و ارزندهتری را در خدمت بجامعه و بالا بردن سطح فرهنگ و اطلاعات مردم ایفاء میکند.
در هیچ کشوری در دنیای متمدن امروزی نسبت باین رشته از هنر ابراز بینیازی نمیشود.
بخصوص در میهن ما که متأسفانه امکانات و وسایل تفریحات مفید و سالم بسیار محدود است سینما تنها وسیله تفریح صحیح و ارزان است که تمام مردم بویژه طبقات کمدرآمد میتوانند از آن استفاده نمایند.
بنابراین نمیتوان موافقت نمود که این وسیله تفریح سالم و ارزان از دسترس وسیعترین طبقات ملت خارج شود.
ما بعکس کسانیکه سینما را از ضروریات زندگی امروزه نمیدانند معتقدیم که اتخاذ تصمیم و تدبیر باید در جهتی باشد که مردم را از امکان استفاده از این تفریح و سرگرمی آموزنده و مفید محروم ننماید و ضمناً آنچنان شرایطی فراهم گردد تا صاحبان اینگونه مؤسسات نیز بتوانند بدون بیم از ورشکستگی و از بین رفتن سرمایه خود باین خدمت فرهنگی ادامه دهند.
حال باصل مطلب میپردازیم. قبلاً باید روشن ساخت چرا وضع سینماها اینگونه بطور جدی در مخاطره افتاده و پولهائیکه مردم بابت بلیط میپردازند چه میشود؟
تصور نمیرود هیچ عاملی بهتر از رقم و عدد گویای حقیقت باشد. ما یقین داریم که اغلب شما خوانندگان گرامی هنوز از بسیاری از حقایق در اینمورد بیاطلاعید ــ ما سعی خواهیم نمود تا آنجا که امکان داشته باشد واقعیات را در معرض قضاوت منصفانه شما قرار دهیم و از شما که پشتیبان و حامی وا قعی ما هستید چارهجوئی بخواهیم.
عوارض پرداختی سینماها به شهرداری
با آنکه طبق قانون از هیچ مؤسسه و کارگاهی نمیتوان بیش از یکنوع عوارض مطالبه نمود کمتر کسی اطلاع دارد که شهرداری تهران هفت نوع عوارض کمرشکن که در هیچ کشوری سابقه ندارد بانواع و انحاء و عناوین مختلف از فیلم و سینما مطالبه نموده و دریافت مینماید.
صاحب سینما ضرر کند یا نکند. ورشکست شود یا نشود شهرداری عوارض خود را حتی قبل از فروش بلیط از صاحب سینما وصول میکند. همه میدانیم که بالاترین بهای بلیط در سینماهای لوکس فعلی تهران سی ریال و حداقل آن در سینماهای دیگر شش ریال است برای آنکه موضوع کاملاً روشن شود از همان گرانترین بلیط که سی ریال است شروع میکنیم.
شهرداری قبل از فروش بلیط بیست الی سی درصد بهای آنرا نقدا دریافت میکند و به سینماها بلیط برای فروش میدهد. توجه فرمائید بیست الی سی درصد یعنی از هر بلیط سی ریالی شش ریال الی نه ریال آنرا شهرداری بنام عوارض فروش بلیط قبلاً نقداً میگیرد بدون آنکه کمترین خرجی داشته باشد. حتی پول چاپ دفترچههای بلیط را هم معادل پنج برابر بهای واقعی آن علاوه بر عوارض فوق وصول میکند این عوارض فقط یکی از عوارض هفتگانهایست که شهرداری دریافت مینماید.
در حین ورود فیلم بفرودگاه شهرداری بعنوان عوارض هوائی مبلغ دیگری بوسیله گمرک فرودگاه میگیرد.
بمیزان ۶ درصد از گمرک اضافه بر حقوق گمرکی شهرداری دریافت مینماید.
پانزده درصد از مالیات سینماها را شهرداری بوسیله وزارت دارائی وصول میکند.
با وجود اینکه شهرداری از بلیطهائیکه شما خریداری نموده و وارد سینما شدهاید از بیست الی سی درصد عوارض گرفته باز از آگهی تبلیغاتی مطالبه عوارض دیگری مینماید.
از تابلوها و اعلاناتیکه برای معرفی فیلم و عکسهائیکه مقابل در ورودی نصب شده عوارض دیگری مطالبه مینماید.
از هر کیلووات برق مصرفی سینماها عوارض جداگانه میگیرد.
انصاف دهید در کجای دنیا شهرداری از یک مؤسسه عالمالمنفعه با اینهمه عناوین خودساخته و مختلف عوارض میگیرد آیا سینماها نباید ویترین و تابلو برای معرفی فیلمهای خود داشته باشند؟ آیا این تابلوها از سینماها که شهرداری عوارض بلیطهای آنرا قبلا گرفته جدا هستند؟
اینهمه تحمیلات ناروا و تصمیمات یکطرفه چه معنی دارد؟ درحالیکه در کشوری مانند انگلستان سینماها از پرداخت عوارض شهرداری بکلی معاف میباشند و در کشوری مانند آمریکا که خود بزرگترین سازنده و تهیهکننده و صادرکننده فیلم است سینماهائیکه بهای بلیط آنها از یک دلار (۸۵) ریال کمتر است از پرداخت عوارض معاف و برای بلیطهای بیش از یک دلار فقط صدی ده عوارض میپردازد. شهرداری شهر تهران از یک سینما هفت نوع عوارض میگیرد ـ در کجای دنیا این امر سابقه دارد؟
حال توجه میفرمائید که از سی ریال بهای بلیط لژ سینماها چه مقدار آن بصورت عوارض هفتگانه بشهرداری تهران پرداخت میشود.
علاوه بر تمام آنچه در بالا گفته شد شهرداری از سطح سالن سینماها و مشتقات آن یعنی سالنهای انتظار و غیره عوارض دیگری مطالبه مینماید.
گوئی افراد برای تاسیس سینما سرمایهگذاری کردهاند تا عوارض مختلفی را که شهرداری بمیل و دلخواه خود یکطرفه وضع نموده تأمین نمایند!
گمرک و سود بازرگانی فیلمهای سینمائی
در اوائل تاسیس سینما در ایران گمرک فیلمهای وارده فقط ۵/۳ درصد از بهای نسخه (کپی) هر فیلم بود. بتدریج در نتیجه رونق سینما مرتباً بگمرک فیلم افزوده شد و حقوق گمرکی از وزن فیلمها اخذ گردید. بطوریکه در آغاز از کیلوئی پنجاه ریال و صد ریال شروع شد و با وجود اعتراض واردکنندگان فیلم بالاخره در سال ۱۳۳۷ کیلیوئی ۳۶۰ ریال رسید.
با وجود آنکه سینماها از سال ۱۳۳۷ تاکنون دارای بهای بلیط ثابتی هستند سازمانهای مسئول بدون توجه باین امر حقوق گمرکی فیلم را بکیلوئی هزار ریال افزایش داده ۶ درصد بهای فیلم را نیز بعنوان سود بازرگانی دریافت مینمایند که با یک محاسبه بسیار ساده آشکار خواهد شد که حقوق گمرکی و سود بازرگانی یک فیلم معمولی از سال ۱۳۳۷ تاکنون پنج برابر و یک فیلم بزرگ به بیست برابر افزایش یافته است. بر هیچ فردی پوشیده نیست که وقتی گمرک و یا سود بازرگانی کالائی افزوده شد وارد کننده و فروشنده آن کالا عین مبلغ اضافه پرداختی را ببهای اصلی کالا افزوده و با در نظر گرفتن سود خود بخریداران میفروشد درمورد سینما که بهای بلیطهای آن ثابت است این افزایش را از کجا باید تامین نمود؟
ممکن است برخی از خوانندگان و بخصوص مراجعین به سینما که بعضی اوقات در مقابل یک و یا چند سینما با صفهای طولانی مواجه میشوند تصور فرمایند که سینماها این کسری را احتمالا با افزایش تعداد مراجعین و بالنتیجه با افزایش فروش تامین مینماید ما با نهایت اطمینان از این افراد تقاضا داریم قدری حوصله فرموده از بقیه تحمیلات و تضییقاتیکه سینماها با آنها مواجهاند آگاه شوند تا با ذکر ارقام رسمی باین مسئله نیز در پایان مقال پاسخ داده شود و این موضوع نیز کاملا روشن گردد.
افزایش روزافزن هزینه زندگی
تصور نمیشود احتیاج بتوضیح داشته باشد که هزینه زندگی سال بسال افزایش یافته و بهاء مواد مورد مصرف عمومی همواره بالا رفته است.
تجربه شخصی و روزمره فرد فرد هموطنان عزیز و آمار رسمی بانک مرکزی ایران بهترین دلیل صادق این مدعا است ترقی هزینه زندگی بر موسسات سینمائی نیز مانند سایر سازمانها اثر غیرقابل انکاری گذارده بطوریکه با مقایسه با سال ۱۳۳۷ امروزه هزینه تشکیلات این مؤسسات بیش از سه برابر شده و حتی طبق قانون جدید کار میزان کسور بیمههای اجتماعی کارگران از دوازده درصد به هیجده درصد افزایش یافته و هزینه عائلهمندی کارگران نیز براین مقدار افزوده گشته که جمعاً در حدود دو برابر سال ۱۳۳۷ میشود.
تبلیغات و آگهی در جراید و مجلات و رادیو و تلویزیون
تردید نیست که لازمه جلب مشتری و معرفی فیلم تبلیغات است که فعلا از طریق جراید مجلات ـ رادیو و تلویزیون صورت میگیرد ـ بموجب آمار رسمی و ارقام موجود و شهادت خوانندگان که خود خریدار و خواننده مجلات و روزنامهها هستند بهای درج آگهی در جراید و انتشار آن در رادیو در کلیه جهات نسبت بسال ۱۳۳۷حداقل سه برابر افزایش یافته است...
بهای فیلم
چنانچه قطعاً خوانندگان عزیز اطلاع دارند فیلم سینماها از سه ممر تأمین میشود:
1) فیلمهای تهیهشده در داخل کشور
2) فیلمهای خریداریشده بوسیله صاحبان سینماها
3) فیلمهائیکه از کمپانیهای سازنده بطور اضافه کرایه اخذ میشود درمورد فیلمهای ایرانی وضع کاملاً روشن است بدین معنی که صاحب سینما ۵۰ درصد از کل فروش سینما را پس از کسر عوارض شهرداری و قبل از احتساب هرگونه خرج دیگری بصاحب و تهیهکننده فیلم میپردازد ـ ولی بهای فیلمهائیکه بوسیله صاحبان سینماها وارد میشود در سالهای اخیر بنحو شگفتانگیزی بالا رفته است و دلیل آنرا باید در دخالت افراد ناصالح و ناواردی دانست که اصولا فیلم و سینما حرفه و کارشان نیست. تا چند سال قبل که ورود فیلم منحصرا توسط صاحبان سینماها یا اشخاص وارد صورت میگرفت قیمت تقریباً ثابت بود اما بتدریج عدهای خارج از کادر سینما بتصور کسب سود ضمن مسافرتهای خود باروپا و امریکا در این امر حساس دخالت نموده و پیشنهادات مکرر تسلیم کمپانیها برای خرید فیلم نمودند بالنتیجه روی رقابت نامشروع این افراد بهای فیلم سال بسال بطور سرسامآوری بالا رفته بطوریکه قیمت فیلم ضمن مقایسه با سال 1337 در اغلب موارد بده برابر رسیده است.
کمپانیهائی که فیلم را بطور کرایه بسینماها واگذار میکنند از این بازار آشفته حداکثر سوءاستفاده را نموده و میزان کرایه فیلمها را تا 70 درصد فروش کل سینماها بالا بردهاند (فراموش نشود که از بیست تا سی درصد فروش سینما هم بابت عوارض شهرداری پرداخت میشود). هر فردی کاملاً متوجه این نکته دقیق است که رقابت نامشروع افراد متفرقه در این زمینه بزیان مملکت و سرمایه داخلی است زیرا موجب آن میشود که همهساله بدون جهت و سبب ارز بیشتری از کشور خارج شود.
دستگاه تهویه و نصب نئون سردر سینماها
خواننده گرامی بخوبی آگاهست که در گذشته بسیاری از سینماها فاقد دستگاه تهویه مطبوع و حرارت مرکزی بودند. نصب این دستگاهها و تهیه تابلوهای نئون که بمنظور تامین شرایط مناسب برای مراجعین بعمل آمده ماهیانه مقدار معتنابهی برق و آب و سوخت مصرف میکنند که هر سینما بطور متوسط باید مبالغ قابل توجهی در هر ماه از این بابت کارسازی دارد با اینکه در آئیننامه مربوطه سینماها جزء اماکن عمومی شناخته شده و ادارات آب و برق مصرفی، اماکن عمومی را نظیر کارخانجات و غیره به بهانه صنعتی دریافت مینمایند معلوم نیست روی چه حساب و اصلی سینماها را در اینمورد جزء اماکن عمومی نشناخته و دو برابر و نیم قیمت عادلانه بابت مصرف آب و برق دریافت مینمایند بطوریکه با مقایسه با سال 1337 میزان وجه پرداختی فقط در موارد آب بیش از یازده برابر شده است.
وزارت دارائی و مالیات سینماها
شاید خوانندگان عزیز موضوعی را که ذیلا نگاشته میشود شوخی تلقی نمایند، ولی متأسفانه عین واقع و حقیقت است.
البته با وضعی که در بالا گفته شده و تشریح گردید ترازنامه قادر به نشان دادن سود نخواهد بود حال ببینیم که با چه اعجازی برای این ترازنامهها سود هنگفتی پیدا میشود و وزارت دارائی مطالبه مالیات آنرا مینماید.
اداره مالیات بر شرکتهای وزارت دارائی بهای فیلم را که سینما بدون آن معنی و مفهومی ندارد جزء هزینه نمیپذیرد و این بدان معنی است که گویا فیلم سینما مفت و مجانی از آسمان برای آنها افتاده است.
وقتی بهای فیلم جزء خرج حساب نشود البته کل فروش سینما پس از وضع هزینه تشکیلات سود تلقی میگردد. آنوقت صاحبان سینماها باید از این سود بسیار واقعی! و بسیار درخشان! مالیات بپردازند.
خواننده گرام آنچه تابحال نگاشته شد تحمیلات روزافزون و خلقالساعهای بود که بدون کمترین منطقی متوجه موسسات سینمائی شده است اما هر سینما بنوبه خود علاوه بر تحمیلات فوق دارای مخارج گزافی است که ظاهرا بچشم نمیخورد ولی در مجموع ارقام بزرگی را تشکیل میدهد ـ مانند هزینه تعمیر و تزئین و رنگ و نقاشی سالنها ـ هزینه تنظیف و نگاهداری و تعویض صندلیها و سایر وسایل ـ تهیه لوازم یدکی که هر ماه سینماها بدانها احتیاج دارند و بطور متوسط در هر ماه بیش از شصت هزار ریال میشود ـ کافیست گفته شود که عوارض گمرکی لوازم یدکی سینما و دستگاههای آن نسبت بسال 1337 بیش از چهار برابر شده است.
ایکاش در برابر اینهمه عوارض مختلفالشکل شهرداری و گمرک و مالیات و سایر هزینهها و بهای روزافزون و دائمالتزاید فیلم و سایر مواردیکه در این مختصر بآنها اشاره شده فروش سینماها بموازات اینهمه خرجهای تحمیلی بالا میرفت ولی بشهادت ارقام و آمار رسمی که در زیر نقل میشود فروش سینماها بمراتب با مقایسه با سال 1337 پائین آمده است. بعلاوه تعداد مؤسسات سینمائی نسبت بسال 1337 دو برابر شده و 78 سینما فعلا در تهران دایر است که هیچکدام نیز مشمول بخشودگی عوارض نیست.
اینک دلیل بسیار قاطع زیان سینماها و تقلیل میزان فروش را بشرح زیر خلاصه میکنیم:
بطوریکه یادآور گردید شهرداری موقع تحویل بلیط سینما از بیست الی سی درصد قیمت آنرا مستقیماً و نقداً دریافت مینماید سی تا بیست درصد سهم شهرداری در سال 1337 – 100632715 ریال بوده درحالیکه در سال 1342 به 91134498 ریال تقلیل یافته است. یعنی چهل سینما در سال 1337 بمراتب بیش از 78 سینما در سال 1342 فروش داشتند.
اینک با توجه به رقم بالا که نقل از گزارش رسمی شهرداری تهران میباشد میتوان به ارقام قطعی زیر رسید و ما مخصوصاً دقت نظر خواننده عزیز را باین قسمت جلب مینمائیم.
عوارض دریافتی شهرداری تهران در سال 1342 بر مأخذ 22 درصد 91134698 ریال.
فروش کل 78 سینمای تهران در سال 1342 بر مأخذ عوارض بالا 414248627 ریال.
رقم اخیر اگر بین 78 سینمای تهران تقسیم شود برای هر سینما بطور متوسط 5310879 ریال در سال و برای هر ماه میتوان 442573 ریال بعنوان فروش کل در نظر گرفت.
ولی البته درآمد یک سینما منحصر به فروش بلیط نیست بلکه در دو جهت دیگر یعنی پخش آگهی و بوفه نیز کار انتفاعی دارد.
با توجه باین قسمت در دو ستون زیر درآمد و خرج یک سینما را در ماه خلاصه میکنیم ـ ارقام زیر حد متوسط است:
فروش کل یک سینما در ماه بطور متوسط 442573 ریال
درآمد از پخش آگهی در ماه برای یک سینما 10000 «
درآمد بوفه یک سینما در ماه 2500 «
--------------------------- --------
455073 ریال درآمد
پرداختی بابت 22 درصد از فروش کل بابت عوارض شهرداری 997366ریال
کرایه فیلم بمأخذ 050/0 از فروش پس از کسر عوارض شهرداری 173603
کرایه محل 100000
حقوق 60000
تبلیغات جراید، مجلات، رادیو و تلویزیون و غیره 50000
برق 12000
آب 2000
پست و تلگراف و تلفن 4500
فوقالعاده و پول نهار و اضافهکار 10000
بیمههای اجتماعی 7200
ذغال آپارات 8500
تعمیرات سینما و اثاثیه 15000
مطبوعات ( تبلیغات) 500
لوازم یدکی (لامپ و هد مگنتیک و غیره) 15000
بیمه 3500
حقالطبع بلیط شهرداری 4400
حمل و نقل ایاب و ذهاب 2500
عیدی 5000
------------------------------ ------
جمع 579569 ریال هزینه
ملاحظه میشود که بدین ترتیب هر سینما بطور متوسط در ماه مبلغ 124496 ریال زیان میدهد.
نتیجه – و با یک امعان نظر دقیق روشن میگردد که کار سینما در ایران با وضع حاضر و با توجه بمشکلات و تحمیلات اشارهشده بالا اصولا زیانآور است.
ناگفته نماند مخارج کمرشکنی از قبیل شش نوع عوارض دیگر شهرداری ـ استهلاک اموال و اثاثه و مالیات درصورت هزینة فوق منظور نگردیده و بالنتیجه معلوم نیست یک موسسه سینمائی تحت شرایط و اوضاع و احوال فعلی چگونه میتواند بحیات و موجودیت خود ادامه دهد؟ بطوری که مکرر توضیح داده شد ارقام و آمار فوق بطور متوسط و مربوط به مجموع مؤسسات سینمائی است و ممکن است بعضی از سینماها بجای زیان سود مختصری داشته باشد اما متقابلا اکثریت با زیان فاحشتر از آنچه در بالا باستحضار رسید مواجه میباشند. سینماهائی که سود دارند لازم است با کمال صراحت و تأکید اعلام نمائیم که هیچگاه میزان سود آنان از صدی پنج کل سرمایه تجاوز نمینماید درحالیکه نزول متعارف که حتی در محاکم دادگستری و در دارائی برای زبان دیرکرد سود تعلق میگیرد از 12% کمتر نیست.
خوانندگان گرامی ـ این حقایق لازم بود که گفته شود. لازم بود روی کاغذ بیاید تا هر همشهری عزیز بداند پولی که بابت بلیط سینما میپردازد چگونه باضافة مبلغ جدیدی از سوی دیگر بوسیلة ارگانهای مختلف جذب میشود ـ اگر اینها گفته نمیشد حقیقت مکتوم میماند و ما نمیخواستیم و نمیخواهیم که حقیقت پنهان بماند یا قلب شود ـ چطور ممکن است بیک رشته از مؤسسات هر روز بنحو دلخواه و بطور یکجانبه و روی حسابهائی که کمترین مبانی منطقی ندارد بطور مداوم و مستمر خرج تحمیل کرد و متقابلا وضعی بوجود آورد که فروش تقلیل یابد و آنوقت انتظار داشت که این مؤسسات همچنان بتوانند بموجودیت خود ادامه دهند؟ آیا این امر تعلیق بمحال نیست؟
قیمت بلیط سینما در کشورهای مختلف مثل آمریکا ـ انگلستان فرانسه ـ آلمان و حتی در ممالک همجوار نظیر عراق ـ سوریه ـ لبنان ـ هندوستان چندین برابر قیمت بلیط سینما در ایران است که ذیلا چند نمونه آن ذکر میشود.
امریکا 80/2 دلار برابر 237 ریال
انگلستان 6/17 شلینگ 185 «
فرانسه 00/9 فرانک جدید 155 «
آلمان 80/3 مارک 76 «
عراق 680/0 دینار عراقی 145 «
سوریه 65/1 لیره سوری 59 «
لبنان 75/2 لیره لبنان 98 «
هندوستان 50/3 روپیه 56 «
با آنکه قیمت بلیط در تمام این کشورها بمراتب گرانتر از قیمت بلیط در ایران است معذالک در هیچیک از این کشورها باندازه ایران بمؤسسات سینمائی تحمیل و اجحاف نمیشود و بطوری که قبلا اشاره شده در غالب این کشورها سینماها از پرداخت عوارض مختلفالشکل معافند.
در برابر تمام این ناملایمات صاحبان مؤسسات سینمائی ایران حتی از تصویبنامه قانونی که به این مؤسسات اجازه میداد قیمت بلیط خود را تا 50 ریال بالا ببرند تا وقتی مجبور نشدند نخواستند استفاده نمایند زیرا بالا بردن بهای بلیط را تحمیل مستقیمی متوجه مردم طبقات کمدرآمد دانسته و میدانند. بطوری که در تمام مکاتبات خود با سازمانهای مسئول مخالفت قطعی خود را با بالا بردن بهاء بلیط اعلام نموده و فقط خواستار آنند که تحمیلات و تضییقات از میان برود ـ سینما مال مردم است و باید برای مردم حفظ شود و باقی بماند. بنابراین بطور خلاصه میگوئیم. اگر وجود سینما در مملکت لازمست پس ایجاد موانع متعدد و مشکلات دائمی چه مفهومی دارد؟ اگر ضروری نیست که سینماها بکار خود ادامه دهند صاحبان سینماها با وضع و شرایط فعلی هیچ علاقه و دلبستگی برای ادامة کار ندارند.
این مسائل مطرح میشود زیرا ما بدقت نظر و قضاوت عادلانه و صحیح فرد فرد همشهریان عزیز ایمان داریم آرزوی ما در آنست که در این مختصر توفیقیافته تا حد مقدور و میسور وضع سینما را در ایران آنچنانکه هست برای دوستداران این هنر روشن کرده باشیم. ما همواره آمادهایم تا کسب هر اطلاع و توضیحی را ضروری بدانید در اختیار شما خوانندة عزیز قرار دهیم.
از کلیة سازمانها و تشکیلات دولتی که بنحوی از انحاء کار مؤسسات سینمائی با آنها مرتبط است خواستاریم چنانچه در تشریح و تفسیر مشکلات و مطالبی که در این دفتر به آنها اشاره شده اشتباه و سهوی یا خلاف حقیقی مشاهده فرمودند لطفاً آن مورد را باطلاع مردم برسانند.
سندیکای سینماها