فهرست مطالب
فلاشبک: نفی عقلانیت در موقعیت بحران/ میخواهم گلهای پژمرده را ببینم/ لذت تهرانی بودن/ احترام به منتقد، و چند نکته/ آزادی از تعلقات و حقیقت/ از کنار هم میگذریم...
خشت و آینه: من و موزهی سینما/ تناقض/ سایت فرهنگی یا سرقت فرهنگی/ تئوری توطئه و جشنوارهی کن/ صبر ایوب زمون صبر منه
رویدادها
فیلمهای تازه: قاعدهی بازی (احمدرضا معتمدی)/ پاپیتال(اردشیر شلیله)/ مادرزن سلام (خسرو ملکان)/ تلهی روباه (علیرضا اسحاقی)/ مشکلات عکاسی فیلم در گفتوگو با عکاسان/فیلمبرداری مجددآخرین سکانس رؤیای خیس/ آموزش فیلمسازی به دانشآموزان/ برگزیدگان جشنوارهی فیلمهای خاص/ در دست تولید/ نکتهها/ فیلمهایی به مناسبت جام جهانی/ بحران در خانهی سینما/ مجمع فیلمسازان ایران
اولین دیدار: ملاقات کارگردانان سینما با رهبر انقلاب اسلامی ایران
فیلمهای کوتاه دربارهی فرش ایران: قالی سخنگو (بهرام بیضایی)/ مشترک مورد نظر در دسترس نیست (رخشان بنیاعتماد)/ فرش زمین (کمال تبریزی)/ فرمایش آقا سیدرضا (مجتبی راعی)/ فرش، اسب، ترکمن (خسرو سینایی)/ فرش ایرانی (عباس کیارستمی)/ دستآفرینی هدیه به دوست (مجید مجیدی)/ فرشته و فرش (داریوش مهرجویی)
ایستگاه تیر: کاوه ایمانی/ آتیلا پسیانی/ ملکجهان خزاعی/ سامان سالور/ محسن طنابنده/ داریوش عیاری/ فریبا کامران/ مهتاب کرامتی/ کوهیار کلاری/ مجید مجیدی/ محمد مختاری/ فرزاد مؤتمن/ جهانگیر میرشکاری
درگذشتگان: حسین عطار/ محمدجواد گنجیزاده/ یوسف یوسفپشندی
اشاره به دور: موفقیتهای آفساید/ بابا عزیز، یک تولید مشترک/ کریستف دو پونفیلی درگذشت/ جایزهای برای فریبرز لاچینی/ کامران شیردل نمایندهی فدراسیون انجمنهای فیلم/ فیلمهای ایرانی در جشنوارهها و مراکز فرهنگی جهان
در تلویزیون: دربارهی سریال زندگی به شرط خنده/ کارگردانان سینما در تلویزیون/ تأثیر جام جهانی بر رونق بازار تلویزیون
خشت خام: ملاحظاتی دربارهی سینمای مستند
صدای آشنا: تازههای دوبله/ دیداری تازه با علی کسمایی
سینمای جهان
ــ نمای دور: رمز داوینچی و پیامدهای نمایش عمومی آن/ درآمد بازیگران هالیوود/ اغماض مسئولان سانسور در چین/ گذشتهی بازدارندهی جین فاندا/ آنگ لی در چین/ استفادهی مثبت کلونی از شهرت/ ماه خوب سینمای هند/ جلوههای ویژه به جای ستارهها/ فاجعهی بسلان روی پرده/ تکذیب استون/ پس از پنگوئنها نوبت روباه است/ چوب حراج به پیشتازان فضا
ــ نمای متوسط: حباب (استیون سادربرگ)/ 36 (الیویه مارشال)/ او اس اس 117: قاهره، لانهی جاسوسها (میشل هازاناویسیوس)/ جادهای به گوانتانامو (مایکل وینترباتم/ مت وایتکراس)/ هوای تازه (آنیس کوژسیس)/ آویدا (بنوا دلپین/ گوستاو دوکرورن)/ جان فورد/ جان وین: فیلمساز و اسطوره (سام پولارد)/ افتخار شوالیه (آلبرت سرا)/ فیلم ترسناک 4 (دیوید زوکر)/ ترانه جک و رز (ربکا میلر)/ یونایتد 93 (پل گرینگرس)
ــ فیلمهای روز: گل! رؤیا آغاز میشود (دنی کانون)/ رمز داوینچی (ران هاوارد)
ــ دربارهی استخدام: مجموعهای از هشت فیلم کوتاه (به سفارش بیامو) به کارگردانی جان فرانکنهایمر، آنگ لی، وونگ کار وای، آلخاندرو گونزالس ایناریتو، جان وو، جو کارناهان، تونی اسکات و گای ریچی
در حالوهوای کن 2006: گزارش پنجاهونهمین جشنوارهی کن
سه میلیون لالهی طلایی: گزارش بیستوپنجمین جشنوارهی استانبول
نقد فیلم:
دو نقد بر بهآهستگی (مازیار میری) و گفتوگو با کارگردانش/ گفتوگوی کیومرث پوراحمد و محمدرضا فروتن دربارهی بهآهستگی و باغهای کندلوس/ چند میگیری گریه کنی؟ (شاهد احمدلو)/ نقد مستند کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟ (مسعود دهنمکی)/ گزارش اکران
هنوز هم بابت کل ماجرا شگفتزدهام: گفتوگو با لوچیا کاپاکیونی، نویسندهی کتاب شفای کودک درون دربارهی آتشبس (تهمینه میلانی)
سینمای خانگی: نگاهی به چند فیلم با موضوع زنان: خشت و آینه: زبان غریب و قرار واقعگرا/ رگبار: آشناییزدایی از کلیشهی زن سنتی/ خانم های جنگل بولونی: سرنمون زن انتقامجو/ سکوت: زنان روانپریش برگمان
مونولوگ: نامه به محسن مخملباف: چراغی که به خانه روا بود
نامهها: پاسخهای کوتاه به نامهی خوانندگان
فرهنگ کوچک بازیگران: مل گیبسن/ دانیل اوتوی/ آلبرت بروکس/ مری مککورمک/ گای پیرس/ ری پارک/ اریک بانا/ جیمز گاندولفینی/ پل بتانی/ مسعود کرامتی/ شقایق فراهانی/ پولاد کیمیایی
بیست سال پیش در همین ماه: مروری بر شماره 38 ماهنامه فیلم (تیر 1365)
همکاران این شماره: محمد اطبایی، آرش برهمند، عباس بهارلو، محسن بیگآقا، امیر پوریا، محمد حقیقت، سعید خاموش، مهرزاد دانش، روبرت صافاریان، محمد صالحعلا، سروش صحت، ناصر صفاریان، احمد طالبینژاد، جواد طوسی، بهزاد عشقی، لیلا قاسمی، غزل گلمگانی، نیما گودرزی، علیرضا محمودی، پرویز نوری.
روی جلد: کافه ستاره ساختهی سامان مقدم (عکس از علی نیکرفتار)
گوشه هایی از این شماره
گزارش پنجاهونهمین جشنوارهی کن:
در حالوهوای کن 2006
محمد حقیقت: امسال جشنواره کن هیچ فیلمی از سینمای ایران انتخاب نکرد. برخیها در ایران شوکه شدند و طلبکارانه پرسیدند: سهمیهی سینمای ایران در کن چی شد؟ کجا رفت؟ غافل از اینکه هیچ کشوری بجز فرانسه که از آن سه فیلم انتخاب میکنند، در کن سهمیه ندارد. همچنان که فیلمهای آلمانی در جشنوارهی برلین و سینمای ایتالیا در جشنوارهی ونیز سهمیه دارند. عنوان کردن اینکه «جشنوارهی کن را تحریم میکنیم» فقط در حد یک شوخی برای داخل ایران میتواند جالب باشد. هوشمندانهترین کار را بنیاد فارابی و مسئول امور بینالمللیاش انجام دادند که موقعیت جشنوارهها را خوب میدانند و اندازهی سینمای ایران هم واقعبینانه دستشان هست. اعلام کردند که در غرفهی خود در بازار فیلم شرکت میکنند و شرکت کردند. شاید پذیرفته نشدن فیلمهای ایرانی در جشنوارهی کن امسال تلنگر خوبی باشد برای به خود آمدن، بیدار شدن، سهلانگار نبودن، فیلمسازی را جدی گرفتن، دست از تکرار فیلمهای جشنوارهپسند برداشتن، و بهویژه توجه به اینکه «سینمای ایران به خون تازه نیاز دارد» وگرنه رنجور خواهد شد. یادمان باشد نفسهای تازه، ایدههای تازه از اروپای شرقی و کشورهای آمریکای لاتین بهسرعت و با قدرت بسیار وارد میدان شدهاند. هر چیزی دورانی دارد. آیا دوران سینمای ایران در خارج از کشور به پایان رسیده؟ هنوز نه، اما باید یک تکان اساسی به خود بدهیم...
گفتوگوی کیومرث پوراحمد و محمدرضا فروتن
دربارهی «باغهای کندلوس» و «بهآهستگی»
کیومرث پوراحمد : من به هر حال یک «ور» مطبوعاتی هم دارم. با توجه به این «ور»، و اکران همزمان دو فیلم از تو، باغهای کندلوس و بهآهستگی، و اینکه شروع کار تو یک جورهایی با من بوده، دوستان ماهنامهی فیلم پیشنهاد کردند با تو گفتوگو کنم. بعد از دیدن فیلمها گفتم مصاحبه نمیکنم چون دوست ندارم نق بزنم، غر بزنم و ایراد بگیرم ولی با حرفهای دوستان متقاعد شدم. انگار ته دلم میخواستم و منتظر بودم که متقاعد بشوم. آخر نفس این گفتوگو ــ به نظرم ــ جالب است. حالا بگو از کجا شروع کنیم؟
محمدرضا فروتن: به نظرم از یک جای رسمی شروع کنیم و بعد با اجازهی شما غیررسمی ادامهاش بدهیم. حرف رسمیام این است که افتخار میکنم کیومرث پوراحمد با من گفتوگو میکند. اول که ماجرا را شنیدم، احساس خودکمبینی کردم اما حالا میخواهم فراموش کنم که دارم با پوراحمد مصاحبه میکنم؛ کارگردانی که دوستش دارم و ازش حساب میبرم. اینطور فکر کردم میخواهم دربارهی فیلمهایی صحبت کنم که دوستشان دارم و در عین حال میدانم که فیلمهای بزرگ تاریخ سینما نیستند. حتماً ایرادهایی دارند. شما نقهاتان را بزنید، من هم جواب میدهم.
تأثیر فوتبال و جام جهانی بر رونق بازار تلویزیون در ایران
آرش برهمند: سهراه امینحضور بهاصطلاح «بورس سنتی لوازم خانگی» تهران است، اما در یک دههی اخیر خیابان جمهوری توانسته با کار تخصصیتر روی کالاهای صوتی و تصویری، تلویزیونفروشی بازار قدیمی سهراه امینحضور را از سکه بیندازد و اندکاندک خیابان جمهوری را به بورس غیررسمی این کالاها ــ و اخیراً موبایل ــ و امینحضور را به بازار کالاهای خانگی تبدیل کند. البته اگر گذرتان به هر دو خیابان افتاده باشد خیلی سریع خواهید فهمید در بسیاری از موارد فقط ظاهر مغازههاست که شیکتر و مدرنتر شده و گذشته از آن هنوز بهندرت فروشندهی باحوصله و خوشبرخوردی را میتوانید پیدا کنید که جواب شما را ــ چه مشتری باشید و چه روزنامهنگار ــ بدهد.
همانطور که انتظار میرفت اغلب فروشندهها وقتی خیالشان راحت شد که با مأمور مالیات روبهرو نیستند، تأیید کردند که بازار تلویزیون ظرف یکیدو ماه اخیر پررونقتر شده است. به اعتقاد اغلب فروشندگان، رونق نسبی بازار تلویزیون بیشتر تابع یک مؤلفهی کهنه و همچنان کارآمد، یعنی آغاز فصل تابستان و تعطیلی مدارس است که سبب میشود تلویزیون ــ در غیاب درس ــ نقش مهمترین عامل سرگرمکنندهی کودکان و نوجوانان را پیدا کند. در کنار آن نفوذ سایر تکنولوژیهای موازی تصویری مانند دیویدی و دستگاههای بازی به اغلب خانهها سبب شده خریداران به دنبال تلویزیونهای سازگارتر باشند، دستگاههایی که نیاز به ورودی مشترک (component)، خروجی دالبی دیجیتال و امکان سازگاری بیسیم با بلندگوهای سینمای خانگی (home theater) دارند. از همین رو جام جهانی بیشتر در نقش یک محرک، تسریعکننده یا «کاتالیزور» برای خرید تلویزیون ظاهر میشود و...
مونولوگ: نامهای به محسن مخملباف
احمد طالبینژاد: گاهی که در خیابانهای تهران موتورسواری لابهلای انبوه سواریها ویراژ میدهد، یاد تو میافتم. یاد روزی که در اوج حملههای همهجانبه علیه تو در تریبونهای رسمی و در اوج محبوبیت عمومیات، به دفتر مجله آمده بودی و با هم خارج شدیم. پرسیدی مسیرت کجاست؟ گفتم میروم شهرک اکباتان. گفتی میرسانمت. با موتور، راستش ترسیدم و هزار جور بهانه آوردم که همراهت نشوم. اما تو اصرار کردی. ترک موتورت نشستم، در حالی که دل توی دلم نبود. نگران بودم کسی دنبالت باشد و بخواهد با یک تیر خلاصت کند. ماجرای جالبی بود. موتورت خراب بود و هر چند صدمتر که میرفتیم، زنجیرش میافتاد. پیاده میشدیم و درستش میکردیم. رسیده بودیم خیابان آزادی سر چهارراه آذربایجان. دوباره زنجیر افتاد. دیدم فرصت خوبی است برای فرار از این مخمصه. با خودم فکر میکردم که…
«رمز داوینچی» و پیامدهای نمایش عمومی آن
واتیکان آن را تحریم کرد، کاردینالهای اعظم و کلیسای کاتولیک در سراسر جهان از مردم خواستند که به تماشای آن نروند و سایتهای خبری نیز در دو ماه اخیر، هر روز خبری دربارهاش منتشر کردهاند، اما رمز داوینچی در همهجا نمایش عمومیاش را با شکستن رکوردها آغاز کرد. اولین خبر دربارهی فروش فیلم اتفاقاً از واتیکان، مقر پاپ، رسید و حکایت از آن داشت که فیلم در اولین روز نمایش در ایتالیا دو میلیون یورو ــ حدود 6/2 میلیون دلار ــ فروش کرده و درام ضدجنگ زندگی زیباست (1997) روبرتو بنینی را به مقام دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایتالیا رانده است. تحلیلگران سینمایی پس از موفقیت عظیم اثر جدید ران هاوارد در سرزمینی که واتیکان در آن قرار دارد، این پرسش را مطرح کردند که استقبال تماشاگران از فیلم، آن هم بعد از تحریم آن از سوی واتیکان و کلیسای کاتولیک چه مفهومی دارد؟…
نکتههایی دربارهی «رمز داوینچی»: درونمایهی اصلی رمز داوینچی، که در حقیقت «لایهی پنهان»اش را تشکیل میدهد، مقولهایست که اسمش را زنانگی مقدس (Sacred Feminine) گذاشتهاند. دن براون، نویسندهی کتاب رمز داوینچی، طی گفتوگویی با شبکهی CNN آشکارا به این موضوع اشاره کرد: «در گذشتههای دور… بشر در دنیایی زندگی میکرد که ربالنوعهای مؤنث و مذکر داشت… هر «مارس» (مریخ، خدای جنگ در اساطیر رومی) برای خودش یک آتِنا (الهه یونانی خرد و احتیاط در زمینه جنگ و رویارویی) داشت. ربالنوع جنگ، الههی زیبایی خودش را داشت. در اسطورههای مصر باستان، اوزیریس (ربالنوع عالم ارواح)، یک ایزیس (الههی باروری) برای خودش داشت. ولی حالا ما در دنیایی زندگی میکنیم که الههها را از میدان خارج کردهاند و بخش زنانهی مسیحیت را از آن گرفتهاند.»…
سینمای جهان: درآمد بازیگران هالیوود
کارشناسان اقتصادی هالیوود معتقدند که برخی از بازیگران گرانقیمت واقعاً شایستگی دریافت چنین دستمزدهای کلانی را دارند. کسانی مثل تام هنکس (25 میلیون)، ویل اسمیت (25 میلیون)، براد پیت (بیست میلیون) و ریس ویترزپون (پانزده میلون)، ولی تعدادی از آنها هم با دستمزدهای بالایشان برای سازندگان فیلم خطرناک به نظر میرسند. بازیگرانی چون راسل کرو (بیست میلون)، بن استیلر (بیست میلیون)، جانی دپ (هفده میلیون) و جودی فاستر (پانزده میلیون). به بعضی از بازیگران دیگر هم که دستمزدهای گزافی میگیرند تا حدی میتوان امید داشت. چهرههایی مثل…
فیلمهای روز: گل! رؤیا آغاز میشود
این روزها، روزهای فوتبال است که هر چهار سال یک بار، تبش جهانی میشود. بیدلیل نیست که پخشکنندگان گل! رؤیا آغاز میشود نیز همین روزها را برای پخش جهانیاش انتخاب کردهاند و سازندگانش که مصمم هستند دنبالههای این فیلم را بسازند، در همین روزها و با استفاده از رویدادهای جام جهانی، در آلمان مشغول گرفتن صحنههایی برای قسمتهای بعدی هستند. با آنکه فوتبال محبوبترین ورزش جهان است، اما تاکنون هیچ فیلمی که بر بستر این ورزش ساخته شده، موفقیتی نداشته. علتش هم این است که فوتبال یک ورزش گروهی با لحظههای به هم پیوسته است که در سینما نمیتوان تداوم لحظههایش را حفظ کرد؛ در حالی که…
سینمای خانگی
بهزاد عشقی: بهرام بیضایی از معدود فیلمسازان ایرانی است که بهطور اختصاصی دربارهی زنان فیلم میسازد. اما زنان فیلمهای او، هویت مستقل وخودبسنده ندارند و بیشتر روح جزئینگر و چونوچراکنندهی فیلمساز را بازمیتابانند. در واقع فیلمساز خود را به جای شخصیتهای زن قرار میدهد و از زبان آنها پرسشهای خود را دربارهی گذشته و هویت و تاریخ و نابرابری و خودباختگی و ستمهای پدرسالاری و... طرح میکند. اما در میان فیلمهای بیضایی، آتیه در فیلم رگبار، ملموستر از زنان دیگر است و هستی حدوداً مستقلی در فیلم دارد. بهخصوص این فیلم در مقیاس زمانی خود، و در مقایسه با فیلمهای فیلمسازان موسوم به موج نو، هویت کارآمدتر و مستقلتری از زن ارائه میدهد...
صدای آشنا: دیداری تازه با علی کسمایی
سعید قطبیزاده: مطلبی در کتاب سال، ویژهی دوبله، درباره اهمیت کار علی کسمایی (بهترین مدیر دوبلاژ تاریخ دوبلهی ایران، بدون شک) در دوبلهی آوای موسیقی/ اشکها و لبخندها با یادی از این مرد بزرگ به پایان میرسید. از همکارانش شنیده بودیم که کسمایی در آسایشگاه سالمندان زندگی میکند و این اواخر خبر رسید که در بستر بیماری است. به همین موضوع در پایان آن مطلب اشاره شده بود، اما او که آن مطلب را خوانده بود، روز هفتم خرداد به همراه خانم جوانی از بستگانش وارد دفتر مجله شد و همهی ما را غافلگیر کرد. کسمایی پیرتر از تصویری نبود که در نظر داشتیم، اما سرپا بود و شباهتی به بیماران سالخورده نداشت. قدرت حافظهی او در یادآوری بسیاری از خاطرات گذشتهاش، شگفتانگیز بود و…
نقد فیلم: کدام استقلال؟ کدام پیروزی
امیر پوریا: اینکه پرداخت تکنیکی مستند جدید مسعود دهنمکی از کار قبلیاش فقر و فحشا آشکارا حرفهایتر و بهویژه استفادهی آن از موسیقی و حاشیهی صوتی، فکرشدهتر از آن یکی به نظر میرسد، اتفاقی کاملاً طبیعی است و اگر در این فاصله و در تجربهی پس از آن فیلم عجولانه و گزارشوار، چیزی جز این روی میداد، میبایست تعجب میکردیم. مهمترین خصوصیت کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟ این است که بجز بعضی بخشهای مربوط به محلههای فقیرنشین و بهخصوص مصیبتخوانیهای طولانی آن خانم پا به سن گذاشتهای که برای فروش در طول مسابقهها ساندویچ درست میکند، در بقیهی صحنهها دچار افت ریتم نمیشود و…
نقد فیلم: بهآهستگی
مهرزاد دانش: تفاوتی که در نسخهی اکران عمومی بهآهستگی با نسخهی جشنوارهی آن وجود دارد، احتمالاً گویای تصمیم مازیار میری مبنی بر یکدستتر کردن قالب روایی فیلمش است؛ نکتهای که برخی از منتقدان فقدان آن را در نسخهی جشنواره، جزو ضعفهای اثر قلمداد میکردند. اما به نظر میرسد این تغییر ایده باعث شده که بین فرم و محتوای فیلم نوعی ازهمگسیختگی ایجاد شود و در واقع، تعامل بین متن و قالب؛ فدای سرراست بودن روایت و خط داستان شده است. در وضعیت کنونی، اگرچه بهآهستگی همچنان دوستداشتنی است و حتی احتمالاً تماشاگران را نسبت به وضعیت قبلی، راضیتر میکند، اما…